دوباره خیلی ناراحتم امیر وقتایی که دلش تنگ میشد با قایق

دوباره خیلی ناراحتم! امیر وقتایی که دلش تنگ میشد با قایق میرفت وسط رودخونه و با تموم غم و احساسش "بیه مره یاری بدن..." میخوند. اما من وسط شهر، نه قایقی دارم و نه رودخونه‌ای هست. فقط خیلی ناراحتم!
دیدگاه ها (۱)

ی سلامی هم بکنیم ب آدمایه اشتباهه زندگیم ک وقتی بشون نگا میک...

جواب بعضیارو که بدی شان و شخصیت خود آدم میاد پایین بزار فکر ...

دستت میخوره میری تو لایوِ طرف تا میخوای بیای بیرون میگه بَه ...

کاش میتونستم دستِ همه کیپاپرا ویسو بگیرمو باهم ویسو ترک کنیم...

یادته بغلم میکردی میگفتی ناراحت نباش من کنارتم گریه نکن کی ا...

عشق ، اشتباه قشنگی بود ..نسیم خنکی میوزید و موهات رو به حرکت...

𝐩𝐚𝐫𝐭•¹⁶دوباره گوشیش رو چک کرد و مطمئن شد که تماس بی پاسخی ند...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط