سنگین بود دستت

.
.
#سنگین بود دستت
که زدی به سینه ی تنهایی
ک من بودم
و فرار کرد سایه ام حتی
و مانده ام با لبخندی چسبناک
روی دیوار،حبس توی قاب
و هنوز جای دست تو
درد را دارد
با اینکه عکس ها ترک نمیخوردند ولی
صدای شکستنی از پشت قاب
اشک پنجره را جاری کرد
و باز من ماندم و پک های آخر
تلخ بودند و چای هم سرد
زمستان هم طبق روال
آدم برفی هم به فکر خوردن هویج
که شاید خسته از زمستان
از اینکه در هیچ آغوشی جای نداشت
از اینکه دستت سنگین بود و
تحمل نداشت
و فرو ریختیم و سنگین تر شد
اینبار نفس هایمان
شاید بخاطر همین پک های آخر است
بخاطر همین کام های گرم بود
که آدم برفی آب شد
سایه اش هنوز مرا فرار میکند
و هنوز
جای دست تو درد دارد...
.
دیدگاه ها (۲)

...ﺣﺎﻝ ﻣـﻦ ﺑـﺪ ﻧـﻴﺴﺖ , ﻏﻢ ﻛـﻢ ﻣــﻴـﺨﻮﺭﻡ . . .ﻛـــــﻢ ﻛـﻪ ﻧـﻪ...

در دنیای امروز سه نوع آدم وجود دارد : ➖1." مسموم کننده ها " ...

بفرمایید نهار. بعد هم چایی. جایی همه خالی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط