#با_شهدا_گم_نمی_شویم

🌹بعداز والفجر۴ ، به تسلیحات لشکر سرزد. کمی به بچه‌ها کمک کرد. از او خواستند که شب در کنارشان باشد. آقا مهدی قبول کرد. وقتی دید اتاق استراحت بچه‌ها کولرگازی دارد. بیرون آمد و رفت روی پشت بام خوابید.

به او گفتند که پشت بام خیلی گرم است. او گفت: - برای من پشت بام خیلی خوشتر است.
او نمیخواست محیط استراحتش با بچه‌های خط مقدم تفاوتی داشته باشد.

🌹 شبی فرماندهان قرارگاه، در خانه‌ی ما جلسه داشتند. نان نداشتیم صبح روز به آقا مهدی گفته بودم که نان تهیه کند ، ولی او فراموش کرده بود

🌹وقتی هم به خانه آمد. دیر وقت بود. تلفن زد از لشکر نان آوردند.
ایشان پنچ قرص نان برداشت و بقیه را برگرداند و به من گفت : - شما حق ندارید از نانی که مردم برای رزمندگان فرستاده‌اند بخورید.

"شهید مهدی باکری"

📚 کتاب: صنوبرهای سرخ ، ص۵۶

#ایران_قوی
#لبیک_یا_خامنه_ای

#با_شهدا_گم_نمی_شویم

@Sedaye_Enghelab
دیدگاه ها (۰)

#با_شهدا_گم_نمی_شویم

#با_شهدا_گم_نمی_شویم

#با_شهدا_گم_نمی_شویم

#با_شهدا_گم_نمی_شویم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط