جناب مرگ آیناز

جناب مرگ: آیناز
آیناز: بله
جناب مرگ: میای بریم؟؟
آیناز:کجا؟
جناب مرگ: آون بالا
آیناز: اخه چرا
جناب مرگ: اخه خدا نمیتونه ببینه
آیناز: چیو
جناب مرگ: ک بنده هاش اذیتت کنن
آیناز: باش
جناب مرگ: بریم؟
آیناز: هه بریم
دیدگاه ها (۵)

تویِ دفترِ من کلی شعرِ نِصفه کارَس ...کلی بُغض پشتِ این حنجَ...

●|هیشکے نفهمیـد اون‍ شَب‍ چجـورے زَمین‍ خُوردمــ|●|هَنـوزَم‍...

متأسفم برا چیزی که هستم :)

p..86لیژان و دینگ یوشی متوجه خراب شدن هوا شدن باد بدی میوزی...

ـבو پـآرتـےپـآرڪ هـܩیشـگـےپآرت : ۲با پلیس تماس گرفتن و پلیس ...

وقتی نازایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط