از زبان لینا

از زبان لینا
داخل راه رفتم فروشگاه و کمی خوراکی گرفتم و رفتم خونه
من خوانواده ی پولداری دارم و شاید بتونم رویام رو به حقیقت برسونم پس رفتم و تو اینترنت دنبال یه ساختمون کوچیک گشتم و یکی پیدا کردم و رفتم یکم فیلم ببینم و خوراکی هامو خوردم
برا ساعت ۴قرار بود برم ‌و کل ساختمون رو ببینم و بخرم و الان ساعت ۱۲ و نیمه
سه ساعت بعد
خب اینم دیدم و رفتم حموم و زود اومدم چون تا من کارامو بکنم سه و نیم میشه تا بخوام برم چهار ولی حالا اگه یکم زودتر برسم مشکلی پیش نمیاد
دیدگاه ها (۰)

تهیونگ توی ری گیری خوشتیپ ترین مرد نفر دومه https://nubiapag...

آموزش ری دادنhttps://wisgoon.com/pin/53722070/وارد لینک میشی...

پارت اول صبح باصدای زنگ گوشی بیدار شدم و آماده شدم که برم بی...

معرفی فیک رز صورتیاسم : کمپانی رز صورتیشخصیت اصلی : پارک لین...

اسلاید اول و دوم و سوم استایل و مدل مو و عکس اسوری هاش و لبا...

خدمتکاره عمارت ارباب پارت ۳

پارت چهلو هفتصبح**ساعت ۸:۲۵ زنگ هشدار زد و منم بیدار شدمپاشد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط