روزی به دیدارم خواهی آمد که دیگر نمیشناسمت

روزی به دیدارم خواهی‌ آمد که دیگر نمی‌‌شناسمت
من با پیراهنی ساده
آشفته حال
خیره به خالی‌ دنیا
با خودم غریبه
با دیگران غریبه‌تر
جایی‌ نشسته‌ام که نمیدانم کجاست
تو چون همیشه با وقار
با تردید نگاهم میکنی‌
شاخه گلی‌ روی زانوانم میگذاری
سری تکان می‌‌دهی‌
و می‌‌روی ...
من ...
خیره به خالی‌ دنیا
به ناگهان، رفتنت را می‌ شناسم ‌‌..
دیدگاه ها (۴۱)

چیزهایی هست که هر چه هم که نخواهیشان ببینی ، باز می‌آیند.باز...

دلم در پیراهن مردانه اتزندگی می کنددر چهارخانه های نارنجی اش...

یه کاری واسه من بکن... چه میدونم!مثلا ساعتتو دربیار بذار روی...

فرمان آمد که:"یا آدم، اکنون که قدم در کوی عشق نهادی از بهشت ...

رمـان مٰـالک نفٰس های تـو پـارت دوم🌚✨︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵...

چپتر ۹ _ آرکانیوم و جنونماه ها گذشت...و سکوت خانه کوچک لیندا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط