اگر چه اجبار بود

اگر چه اجبار بود
پارت سیزدهم ( فصل اول)

خ/ک = ب...به خدا ..... هیچی ( خنده )

ویو ات ....

کوک = باشه ..

بعد هم شد رو مبل و جیسو و بغل کرد و رفت ما هم رفتیم تو اتاق و کلی با هم حرف زدیم و خندیدم ..

ساعت های ۹:۰۰ شب بود که رفتم تو اتاق یه دوش ۱۰ مینی گرفتم یه لباس خواب آبی پوشیدم و خودم و پرت کردم رو تخت و‌ کتابم و باز کردم و شروع کردم به خوندن که در اتاق باز شد و جونگ کوک اومد تو اتاق و در و بست و رو تخت دو نفره بزرگ که من حتی یک سوم هم ازش نمیگرفتم دراز کشید و آباژور و خاموش کرد .

منم چون خیلی خسته بودم کتاب و گذاشتم رو میز عسلی و چشامو بستم تا سه بشمار ..۱..۲..۳.. خوابم برد .

صبح با تکون های کسی از خواب بیدار شدم ولی پتو رو کشیدم رو صورتم تا دوباره بخوابم که صدای جنا اومد .

خ/ک= پاشوو تنبل خانم تا کی نیخواببییی پاشووو دیگه

پتو رو از سرم کشیدم پایین به جنا که اخماش تو هم بود خیره شدم .

ات = چیه اول صبحی پاچه میگیری ؟

خ/ک= اول صبح ؟! خرس قطبی ساعت ۲ ظهره

با چشمام که اندازه توپ فوتبال شده بود نگاش کردم .

ات = ساعت چند ؟! ( بلند )

خ/ک = آروووم گوشم کر شد

بعد شمرده شمرده گفت

خ/ک= ۲ ظهره

با عجله از رو تخت اومدم پایین و رفتم سرویس کارای لازم و انجام دادم و اومدم بیرون لباسم و عوض کردم موهام و یه وری بافتم و یه آرایش کوچیک کردم و رفتم پایین

کوک = بهبه ... خانم از خواب نازشون بیدار شدن

ات = خب تو چرا بیدارم نکردی ؟

کوک = خانم اینقدر قرق خواب بودن که من صد بار صداشون زدم بلند نشدن ...


ادامه دارد ⁦ 🎀

بچه ها خیلی خوابم میاد بقیه پارت ها برای فردا

بای بای 😘😘🎀
دیدگاه ها (۱)

اگر چه اجبار بودپارت چهاردهم ( فصل اول )کوک = خانم اینقدر قر...

کلاس ما هر روز خدا کنسرت برگزار می‌کنه

اگر چه اجبار بودپارت دوازدهم ( فصل اول) بعد ۱۰ دقیقه خوابم ب...

اگر چه اجبار بودپارت یازدهم( فصل اول)و رفتم بیرون ...ویو ات....

نام فکی:عشق مخفیPart: 18ویو ات*از ماشین پیاده شدم*ی بادیگارد...

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۲۳

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط