بدیع و نجیب و فریبا و ...

#بدیع و نجیب و فریبا و مست
شبی #عشق آمد کنارم نشست

به ناز و به #مهر و به تدبیر خویش
همه تار و پود #غم از هم گسست

#نگاهی به من کرد و آهسته گفت
بس است این #جدایی جدایی بس است

مرا #طاقت دوری ات هیچ نیست
تو آیا دلت با دلم #وصل هست

سخن تا بدینجا رسانید #عشق
زدم از دل آهی و #بغضم شکست

چه گویم ز #مهر خداوند عشق
گنه کردم و در به رویم نبست

همه نامه ام از #گنه پاک بود
گمانم که در #نامه ام برده دست 
لطفا از کانال شب.مهتابی.منو.تو. بازدید بفرمائید
آدرس لینک کانال من در تلگرام* :
https://telegram.me/moonlightyy/ 
دیدگاه ها (۱۲)

#ﺁﺩﻣـــﻬﺎ ﻣـی ﺁﻳﻨﺪﮔﺎﻫـے #ﺯﻧﺪﮔـیﺍﺕ می ﺷﻮﻧﺪﮔﺎﻫـی ﺗﻨﻬﺎ #ﺧﺎﻃــﺮﻩ...

چشمهای هرزه ات راباز نگهدار.....!و سردی لوله راروی شقیقه ء خ...

اگر باران بودم انقدر می باریدمتا غبار غم را از دلت پاک کنم ا...

گـرد شمـع تـو پــرم سوخـت که پـرواز کنــم داغ هجـــر تـــــو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط