شتتتتت

امیدوارم خوشتون اومد باش🙂 🧡💜
من:و این داستان زمانی که ساسکه و ناروتو بدبخت شدن😔😂🤌
ساسکه:بجای این حرفا بیا کمککککککککککککک😫😐😵‍💫
ناروتو:راست میگه داتبایووووووو🤧🥲
من:ببخشید ولی زن گرفتید خوشگذرانی کردید حالا که به رسیدگی رسیده من بیام؟😑😒
ناروتو ساسکه:کمکککککککک خواهش میکنم😵‍💫😵‍💫😰😰😭😭
من:وااااااااااااااای باشه ولی باید جبران کنیدااااا!!!!!!!
*اون دو عزیز با زار و گریه دویدن پشت من قایم شدن*
ساسکه:باشه قبوله🥲
ناروتو:فقط تروخدا زود باش تا مارو نکشتن
من:اووووف باش😐😮‍💨
*من در حال رفتن
اون دو:کجاااااااا؟!😨😰
من:یه دقیقه صبر کنید الان میام😉
*ساکورا چان و هیناتا سان پیداشون کردن
هیناتا:کوفته برنجی میخوااااااااااااام
ساکورا:کیک میخوااااااااااااام
هر دو:همین الاننننننننننننننننننن
ساسکه ناروتو: بدبخت شدیمممممممممممممم
*من آومدم
من:سلام😚
*هیناتا ساکورا برزخی نگام میکنن😡؟
من:بفرماییدددد😆🍙🍰🫴
*هیناتا و ساکورا تغییر کردن لوپاشون گل انداخت و چشماشون درخشید*
هیناتا:کوفته...برنجی🤩
ساکورا:ککککیکککککک🤩
من:بفرمایید نوش جان😁
*ساکورا هیناتا در حالی که پشت میز نشست و دارن میخورن*
*من یه چشمک به اون دو مرد میزنم😉
من:به موقع رسیدم؟!😚😌
اون دوتا:نههههههه دیر کردی کجا رفتییییی؟!
من:هععععی داد نزنیدددددد!!!!!
انتظار نداشتید که کیک و کوفته برنجی از جیبم در بیارم؟ 😒😑
اون دوتا سرشون رو انداخت زمین:ببخشید
ساسکه:ولی یکم دیر کردی ولی خب به موقع رسیدی🙂
ناروتو: اهوم اهوم خب بخیر گذشت😮‍💨😁
من:خبببببب من دیگه میرم ولی بهم بدهکارید
ناروتو: باش تا بعد😄🙋🏼‍♂️
ساسکه:تا بعد🙂🙋🏻‍♂️
من:تا بعدددددد*درحال دور شدن😉🙋🏻‍♀️