قلمره خوناشام پارت هفتم

رفتیم داخل عمارت کلی خدمت کار داشتن داخل عمارتشون خیلی خوشگل بود مامان و بابای مهرداد اومدن

ا/ت: انیو اوما انیو اوبا

م مهرداد: سلام عروس قشنگم چقدر تو خوشگلی

ب مهداد: سلام بفرمایید شام بخورید از این طرف

ا/ت: رفتیم و سر میز شام نشستیم کلی غذا های مختلف اونجا بود دهنم آب افتاد

شروع کردیم به غذا خوردن و مامان مهرداد گفت ما تورو دعوت کردیم که ببینیم سلیقه ی پسرم چطوری بوده که ماشالا پسرم حرفه ای بوده تو کارش

ا/ت: خیلی ممنون اختیار دارید ماشالا آقا مهداد شما هم سلیقه ی خوبی داره یهو دسشوییم گرفت آخه این چه شانسیه که من دارم به مهرداد گفتم و گفت که دست شویی ته راهرو پاشدم و رفتم که یه در سیاهی نظرم رو جلب کرد رفتم داخلش که دیدم وااااا.....
دیدگاه ها (۰)

حق

قلمره خوناشام پارت ششم

حق

پارت ۱۱ فیک مرز خون و عشق

love Between the Tides²⁰چند روز بعدا/ت با خودم فکر میکردم که...

پارت چهلو ششسلام مامان من برگشتممامانم:سلام نفس مامان خوشبرگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط