قسمت بیستم
#قسمت بیستم
من ۱۶ ساله اون روز غرق لذتی شدم که هیچ وقت یادم نمیره...
مهتاب بغلم دراز کشید و پیشونیمو بوسید
_ دوست داشتی آرشیدا؟ لذت بردی؟
_وایی خیلی خوب بود.. نمیتونم توصیفش کنم..
_ منم اولین بار واسم فوق العاده بود.. واسه همین سعی کردم به تو هم زیاد خوش بگذره !
یه چشمک زد...
خندیدم...
و حواسم نبود که مهتابی هست و منم باید اون و به اوج خودش برسونم...چند دقیقه ای گذشت و حالم بهتر شد..
باید ازش تشکر میکردم سرم و بردم نزدیکش وچونش و بوسیدم
_ مرسی مهتاب...
لبحندی زد و خواهش میکنمی گفت.. یکمی نگاهش کردم و دوباره سرم و رو بالشت گذاشتم..
یکدفه دستم و گرفت و...
انقدر خسته بودم که تا عصر خوابیدم..چشمام و باز کردم..جای مهتاب کنارم خالی بود ..هنوزم صداش تو گوشم بود و
لبخند به لبم اورد..بلند شدم نشستم..لباسام تنم بود..یادم نمیومد خودم پوشیده باشمشون حتما کاره مهتابه..بعدا ازش
میپرسم..
چشمم به کاغذی روی پا تختیم افتاد برش داشتم دست خط مهتاب بود
شروع کردم به خوندن:
" آرشیدای عزیزم...
یکی از بهترین لحظات زندگیم و واسم ساختی..
مرسی که بهم اعتماد کردی..
مرسی که منو دوست داری..
لباس زیرت رو برداشتم تا یه یادگاری از اولین لذتی که بهت دادم داشته باشم..
شب بیا پیشم..
دوستت دارم
من ۱۶ ساله اون روز غرق لذتی شدم که هیچ وقت یادم نمیره...
مهتاب بغلم دراز کشید و پیشونیمو بوسید
_ دوست داشتی آرشیدا؟ لذت بردی؟
_وایی خیلی خوب بود.. نمیتونم توصیفش کنم..
_ منم اولین بار واسم فوق العاده بود.. واسه همین سعی کردم به تو هم زیاد خوش بگذره !
یه چشمک زد...
خندیدم...
و حواسم نبود که مهتابی هست و منم باید اون و به اوج خودش برسونم...چند دقیقه ای گذشت و حالم بهتر شد..
باید ازش تشکر میکردم سرم و بردم نزدیکش وچونش و بوسیدم
_ مرسی مهتاب...
لبحندی زد و خواهش میکنمی گفت.. یکمی نگاهش کردم و دوباره سرم و رو بالشت گذاشتم..
یکدفه دستم و گرفت و...
انقدر خسته بودم که تا عصر خوابیدم..چشمام و باز کردم..جای مهتاب کنارم خالی بود ..هنوزم صداش تو گوشم بود و
لبخند به لبم اورد..بلند شدم نشستم..لباسام تنم بود..یادم نمیومد خودم پوشیده باشمشون حتما کاره مهتابه..بعدا ازش
میپرسم..
چشمم به کاغذی روی پا تختیم افتاد برش داشتم دست خط مهتاب بود
شروع کردم به خوندن:
" آرشیدای عزیزم...
یکی از بهترین لحظات زندگیم و واسم ساختی..
مرسی که بهم اعتماد کردی..
مرسی که منو دوست داری..
لباس زیرت رو برداشتم تا یه یادگاری از اولین لذتی که بهت دادم داشته باشم..
شب بیا پیشم..
دوستت دارم
- ۴.۵k
- ۲۰ مهر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط