گفتم مرو ای بود من ای تار من ای پود من

گفتم مرو ای بود من، ای تار من ای پود من
آتش مشو دودم مکن، اینگونه نابودم مکن

عشق تو شد دمساز من، پایان من آغازمن
بندی شدم بازم مکن، دیوانه از نازم مکن

غافل مشو از یاد من، بشنو دمی فریاد من
اینگونه ناشادم مکن، پربسته آزادم مکن

آخر تو هستی جان من، پیمان من،ایمان من
دیگر پریشانم مکن، رو بر رقیبانم مکن

ای عشق آتش زای من، سرمایه ی سودای من
از عالمی پروا مکن، عاشق شدی حاشا مکن

آخر بگو این شور و شر، درقلب تو دارد اثر؟
با بوسه‌ای همچون شکر گفت از تو قدری بیشتر

#ارس_آرامی
دیدگاه ها (۰)

دو سه خط شعر نوشتم کـه تو آغاز شویبیش از این غنچه نمانی، گل ...

کسی که بود و نبود تو بود، من بودمبرای روح پری وارهٔ تو، تن ب...

‌ نفس نفس بہ هواے "تـو" خو گرفتہ دلم!غزل ترانہ ے چشم "تـو" ...

بی‌تو شب سکوتی‌ستدر هنگامهٔ فریادها...#ارس_آرامی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط