پارت دو
پارت دو
محیط کاریات را دوست دارم، [نام شما].” صدای او آرام بود، اما طنین آن مانند پتک بر سر شما فرود آمد. “تمیز، منظم، و کاملاً قابل پیشبینی.”
شما با حفظ خونسردی بلند شدید. “آقای کیم، فکر نمیکردم برای تبریک موفقیتهای اخیرم تا اینجا تشریف بیاورید. لطفاً اگر کاری دارید بفرمایید، من مشغول بستن قراردادهای جدیدی هستم که احتمالاً منافع شما را در بخش سرمایهگذاری آسیا به چالش میکشد.”
تهیونگ به آرامی به سمت میز شما آمد و با نوک انگشتانش، طرح روی نقشه را لمس کرد. “رقابت خوب است. اما وقتی رقیب، فقط مشغول سوزاندن پول است، دیگر رقابت نیست؛ یک حماقت است.”
او به سمت شما چرخید. “من به تو فرصت دادم که عقبنشینی کنی. اما تو لجباز بودی. حالا، من باید به تو یاد بدهم که با چه کسانی طرف هستی
محیط کاریات را دوست دارم، [نام شما].” صدای او آرام بود، اما طنین آن مانند پتک بر سر شما فرود آمد. “تمیز، منظم، و کاملاً قابل پیشبینی.”
شما با حفظ خونسردی بلند شدید. “آقای کیم، فکر نمیکردم برای تبریک موفقیتهای اخیرم تا اینجا تشریف بیاورید. لطفاً اگر کاری دارید بفرمایید، من مشغول بستن قراردادهای جدیدی هستم که احتمالاً منافع شما را در بخش سرمایهگذاری آسیا به چالش میکشد.”
تهیونگ به آرامی به سمت میز شما آمد و با نوک انگشتانش، طرح روی نقشه را لمس کرد. “رقابت خوب است. اما وقتی رقیب، فقط مشغول سوزاندن پول است، دیگر رقابت نیست؛ یک حماقت است.”
او به سمت شما چرخید. “من به تو فرصت دادم که عقبنشینی کنی. اما تو لجباز بودی. حالا، من باید به تو یاد بدهم که با چه کسانی طرف هستی
- ۲۸
- ۰۲ دی ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط