باصدایع النازبیدارشدم ولی اصن دوس نداشم پاشم چشماموبازنکر

باصدایع النازبیدارشدم ولی اصن دوس نداشم پاشم چشماموبازنکردم
الناز:هووووی یابوااپاشید
لاله:خفـــــــــه شو
یع لگدمحکم بع لاله زدکه صداش اومد:عوضیه آشغال منوبااون هول پلاستیکی یع جاانداختیت ازصبح هزاربارباهاش گیسوگیس کشی کردم حالااومدین اینجااوفتادیدمردید
هووووی الی توام پاشوشوهریابوت صدات میکنه
چشاموبازکردموروتخت نشستم:چع خبرته اینجاتویله توسانای نیستا
الناز:ازاونم بدتر
دیگه همه پاشدع بودن نازی داشت لباس عوض میکردشلوارشوکع کشیدپایین
هممون صدامون دراومد
من:بی فرهنگ بی شخصیت نمی بینی بچه نشسته
بنفشه:عوضیه چندش
نازی:‌جووون چه سفیدی توعشقـــــم
بالنجوطرفش پرت کردم:بدبخته ندیدبدید
الناز:بابادیده باباسانای
من:میینم کع سانایی ازدهنت نمی اوفته
وغش غش خندیدم
الناز:ارع باباعاشقشم دختره عوضی به من میگه انقدگوخوردی چاق شدی
وااای اتاق رف روهواهمه زدیم زیره خنده
الناز:بااخم کوفت زعرمارمن چاقم؟
بنفشه:نع عزیزم توفقدخوش اشتهایی
لاله:بسه دیگه پاشیدگمشیدبریم ببینیم شاموچه کاریم
خوش حال بودم که خیلی زودمنوبنفشه بابچهامچ شدیم خیلی خوب بودن بجز....😂 😬
بچهاهمه داشتن لباس عوض میکردمنم یه پیراهن گره ایی نارنجی پوشیدبایع شلواریخی نودموهامم شونه کردموبازگذاشتم وازهردوطرف یه تیکه برداشتم پشت موهام بایه گل سرنارنجی وصل هم کردم ویه خط چشم ورژنارنجیم زدم
نازی:کثافت چع موهایی داری
من‌:باعفاده وعشوه بلــــع
الناز:ویش ویش عفاده هاطبق طبق باالان همه اش شپشه
من:کورشودچشمی که نتو..
بنفشه:بس است بیایدبریم الان که صداشون دربیاد
همگی رفتیم طبقه پایین که پسرام همع باتیشرتوشلوارک یااسلش پوشیده بودن
وداشتن پلستیشن بازی میکردن
نازی رف دس امیرکه کنترل بودوداش باگوریل بازی میکردتن تن تکون دادکه باخت
دادامیربلندشد
نازی وگوریلم بلندبلندخندیدنوزدن کف دست هم
امیر:لعنت بع اون روزی که من زن گرفتم بااعصبانیت
نازی خیلی جدی گوش امیرگرف وپیچوند:چی نشنیدم
آخ آخ امیروخنده همه مابه جزسانایی که فقدیه لبخندباعشوه رولبش بودخونه روپرکرده بود
امیر:غلط کردم عشقم
نازی:گوهم خوردی
امیر:باشع باش ول کن
نازی که گوش امیروول کردمردام جمع کردن وبع ماملحق شدن
گوریل:چع عجب شماتشریف فرماشدید
امیرپاشدرف پیش نازی وحالاسانایی جایه امیرکه چسب گوریل بودنشست هوی هوی هوی چشمم روشن چع غلطا
اگه اون بیشعورمن ازاون باشعورترم😐 😌
رفتم بالاسرش واسادم:عزیزم میشه بری اونور
باابروهاش بغل دستشونشون دادکه یعنی جاهس بشین اونجایعنی تاته کونم سوختم
من:ای وااای عزیزم خداشفات بده ولی ای کاش به جایه این همه عمل یه کلاس تکلم زبان میرفتی حیفی بخدا
یه جوری بالارونگاکردکه صدایه گردنش بلندشدهمه امم داشتن بع مانگامیکردن
سانایی:من هیچ جام عمل نیس دختره...حرفشوخورد
من:اون که سگ درصد
حالامیشه پاشی
سانایی:بع چه دلیل
من:میخوام پیش شوهرم بشینم ودوس ندارم آدمایی مثه توبشینن پیشه شوهرم میدونی نچسبی میشه
وااای بااین حرفم بچهاکه ملوم بودخیلی وقته میخوان بخندن وجلوخودشونوگرفتن چون هی رنگ عوض میکردن بااسن حرف پقی زدن زیرخنده
وسانایی که دیگه حرفی نداش پاشدومستقیم بع طرف آشپزخونه رف
نازی:ایوووووول
لاله:باباتودیگه کی هس
منم باافتخارنگاشون کردمونشستم
گوریل:زشته چرااونطوریی باهاش برخوردکردی
من:اولن زش پیرزن دوماناراحتی خیلی جایه دوری نرفته توآشپزخونه اس میتونی بری
گوریل:دیوونه خووب پس که دوس داشتی پیشه شوهر جانت بشینی
کفاثت وببینش میخوادسواستفاده کنه
بایه خنده ایی که نگه اش داشته بودم تانترکه
من:خوووبه حالاجووونگیرتت میخواستم حال اون دختره غازوبگیرم کیی میخواییم بریم دریاپس
گوریل:همین الان
من لاله نازی الناز وبنفشه:الان
آرمان:چتوووونه
گوریل:ارع مام میریم گوشت میخریم کوبیده درس میکنیم شامم اونجامیزنیم
من:دستاموبه هم کوبیدم ایوووووول
وازجام پاشدم وبه طرف پله هارفتم.
داشتم آماده میشدم که بچهام یکی یکی اومدن
یه مانتوبلندصورتی کمرنگ جلوبازکه آستیناش سه ربع بودبایه پیراهن سفید که بغلاشوکردم توشلوارم بایه شلوارسفیدهشتادوکتونیایه سفیدصورتیم
نازیم یه مانتوخردلیبایه شلوارمشکی نودلوله وروسریه قواره بزرگ که زمینه مشکی بودتوش گلایه زردداش باصندلایه مشکی
النازیه مانتوسفیدباشلوارآبی سیرشال آبی سیروکتونیایه سفید
بنفشه ام مانتوسبزلجنی شلوارآبی کمرنگ وروسریه آبی کفشایه آبی لاله تیپ کلانارنجیومشکی
ساسان:بدویدددددد دیگه یه ساعت چیکارمیکنید
الناز:وااای بدوید
لاله:والاعاشق خایمال ندیده بودیم
نازی:‌کع دیدیم
من وبنفشه کل کشید:اوووووپس آقایه بدبخت ایشونن
الناز:‌حیف آقامون صداکردوگرنه حالتونومیگرفتم وازاتاق رفت بیرون
همگی باهم هووووووووو
برام جالب بودالهی که بهم برسن هردوتاشون خیلی خوبن ولایق بهترینان
ومام بع
دیدگاه ها (۲)

آرمان:چع عجب بالاخره وچپ چپ بهمون نگاکردلاله:عجب به جمال بی ...

باخمیازه کشیدالنازتصمیم بع رفتن گرفتیم ومجبوربودیم تاپیشه ما...

واااای دلم براماشین سواری تنگ شده بودیکم که گذشت آهنگ عوض شد...

گارسون بایه سینی گنده بع طرفمون اومدگارسونیم که همراهش بودشر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط