part

part 66
علی-هرچقدر به تارا زنگ میزدم جواب نمیداد و خاموش
بد جواب تکست هاشم نمیداد نکنه اتفاقی براش بیوفته
زنگ زدم نیکا
نیکا-جونم داداش
علی-از تارا خبرداری هرچی زنگ میزنم خاموش جواب پیام ها هم نمیده
نیکا-منم زنگ زدم
خاموش بود
جوابم نداد بزار زنگ بزنم به رویا
علی-زود باش
نیکا-اوکی
بزار بستنیمو بخورمبد
علی-نیکاااا بستنیت فرار نمیکنه که
نیکا-خوب آب میشه
علی-بابا زنگ بزن برات یه عالمه بستنی میخرم
نیکا-قول
علی-باشهههه زود باش دیگه اه
اونقدر استودیو رو اینور اونور کردم خسته شدم نشستم
نکنه بلایی سر خودش بیاره نه اینطور نمیشه میرم دنبالش
توهمین فکرا بودم نیکا زنگ زد
علی-الو چیشد
نیکا-رسیده
علی-گوشیش چرا خاموشه
نیکا-شمارشو عوض کرده
نمیخواسته باکسی حرف بزنه
علی-بخاطر منه من میرم دنبالش تو
آلمان
نیکا-آبیموم پرید گلوم به این زودی
علی-اینهمه دست دست کردم بسته
قطع کردم زنگ زدم به یکی از دوستام تا برام یه بلیت جور کنه
منتظر موندم دوستم که زنگ زد گفت زود ترین پرواز برای فردا شبه
رفتم خونه وسایلم جمع کردم
ومنتطر شدم تا فردا شب برسه باید هرجوری شده پیداش میکردم برمیگردوندمش


#علی_یاسینی#زخم_بازمن#رمان
دیدگاه ها (۴)

part67تارا-کلید خونه رو تحویل گرفتم رفتم هتل چمدونام و برداش...

✨وکالت عشق✨#part1ویو ات✨🎀اه بازم این آلارم لعنتی زنگ خورد 😒 ...

چرا حرف منو باور نمیکنی

love Between the Tides¹⁹(باید اعتماد میکردم یا نه) بعد از چن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط