از کفر من تا دین تو راهی به جز تردید نیست

*از کفر من تا دین تو راهی به جز تردید نیست
دلخوش به فانوسم مکن اینجا مگر خورشید نیست
با حس ویرانی بیا, تا بشکند دیوار من
چیزی نگفتن بهتر است تکرار طوطی وار من
بی جستجو ایمان ما از جنس عادت می شود
حتی عبادت بی عمل وهم سعادت می شود
با عشق آن سوی خطر جایی برای ترس نیست
در انتهای موعظه دیگر مجال درس نیست
کافر اگر عاشق شود بی پرده مومن می شود
چیزی شبیه معجزه با عشق ممکن می شو
دیدگاه ها (۱)

دیوانه شدم عشق تو آخر به سرم زدهر چه به سرم آمده را عشق رقم ...

💕 من هوا را بی نفسهای "تو" 💕 حاشا می کنم💕 تار و پود عشق را 💕...

بعضی آدم ها را نمی شود داشتفقط می شود یک جور خاصی دوستشان دا...

نظر کردی به چشمم تا شدم غرقِ نگاهِ تواز آن ساعت شدم مست و خر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط