بال عشق

بال عشق …

آمدی ، گل در وجودم زاده شد

برگ برگِ خاطرم ، افتاده شد

کوچ کردی مدتی از بزم عشق
باز قلبت ، راهی این جاده شد

با تبسم ، بوسه ها بر لب زدی
نبض و گرمای تنت سجاده شد

پیش چشمم باز هم ، عاشق شدی
عشق در بطن دلت ، آماده شد

من به خلوتگاه چشمت ، ساکنم
این پیام از من به قلبت ، داده شد

بی تو پوچم ، ای نگاهت زندگی
روز و شب سمت نیازم ، باده شد

ذره ذره ، غرق گشتم در جنون
حالیا ، دیوانگی هم ، ساده شد
دیدگاه ها (۳)

دنیای من آمیخته از رنگ هایست که تــــو را به خاطر می آورند…خ...

مےگویند بعد از مـرگتنها قسمت چپ مغز است که تا هشت دقیقه زنده...

قهوه و شعر و خیال ِ تو و ...

نمیدانم عشق چه جور است!!ولی ...من به تو ..."حس عجیبی" دارم!ح...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط