وا از آن لحظه که کارت به

واي از آن لحظه که کارَت به
نگاهے بکشد
کار وبارت به غمِ چشم
سیاهے بکشد

قصه ام قصه ے سرباز غریبی
شده که
کار عشقَش به درِ خانه ے شاهی
بکشد
#هنری
دیدگاه ها (۲)

عشـ💖ق یعنےڪوچڪ ڪردن دنیا...بہ اندازه... یڪ نفر...و بزرگ ڪردن...

دوباره اگر به دنیا بیایم...عاشق نمیشوم! عشق تو برای صدبار زن...

ممنونم برای پست قشنگت کیمیاجونم😍😘❤💋@kimiya73

.صورتم را به شانه اش گذاشتم و گفتم :دوست دارم ماهِ من و تو ه...

#پیرمرد ی تمام عمرش را بین #بازار و #کوچه سر می کردهرکسی بار...

⁨⁨⁨⁨حتما بخوانید👇🏼😭💔رخت عزایت را به تن کردم عزیزماصلا خودم ر...

پیر مردی تمام عمرش را بین بازاروکوچه سر می کردهرکسی بار در د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط