هرگز از ماهی تنگ شیشه ای چیزی از پرواز نپرسید

دیروز، وقتی برای آرزو کردن نداشتم
امروز وقتی برای زیستن...
بار و بُنه‌ام را برداشتم و رفتم
باشد که پایان این مسیر، جهانی باشد
که نه کودکانش کار کنند
نه کارکنانش، شرمنده باشند.
باشد که به جهانی برسم که در آن بتوان آرزو کرد و به آرزوها رسید.
و اما شما؛
هرگز از ماهی یک تنگ شیشه‌ای؛
چیزی از پرواز نپرسید...n
دیدگاه ها (۱)

واقعا بین درک و دوس داشتن کدوم را میپسندید.. کامنت پلیز

اجازه نده آتش درونت

خودتان باشیدددد

زیباست

نسیمی سرد پرد هارا تکان میداد.روشنی داخل اتاق وجود نداشت بجز...

رمان j_k

دختر جهنمی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط