شاید همین لبخند
شاید همین لبخند،
تنها دارایی من بود؛
چیزی که هیچکس توانِ گرفتنش را نداشت.
لبخند، هرگز از صورتم کوچ نکرد؛
نه در هجوم اندوه،
نه در لحظههای فروپاشی.
حتی آن زمان که مرا به آغوش خاموش خاک سپردند،
پیش از آنکه همه چیز تمام شود و خاک بر چهرهام بنشیند
اگر کفنم را کنار بزنید،
لبخندی را خواهید دید که زنده نماند، اما تسلیم هم نشد
همان لبخندی که تا آخرین نفس،
همراهم ماند.
بعد از مدت ها !
سلام 🪐☁️💕
خوبین؟ انقدر پست نزاشتم عجیبه برام کپشن نوشتن .
به تاریخ سه دی چهارصد و چهار ، شاید بماند .
گلنام .
تنها دارایی من بود؛
چیزی که هیچکس توانِ گرفتنش را نداشت.
لبخند، هرگز از صورتم کوچ نکرد؛
نه در هجوم اندوه،
نه در لحظههای فروپاشی.
حتی آن زمان که مرا به آغوش خاموش خاک سپردند،
پیش از آنکه همه چیز تمام شود و خاک بر چهرهام بنشیند
اگر کفنم را کنار بزنید،
لبخندی را خواهید دید که زنده نماند، اما تسلیم هم نشد
همان لبخندی که تا آخرین نفس،
همراهم ماند.
بعد از مدت ها !
سلام 🪐☁️💕
خوبین؟ انقدر پست نزاشتم عجیبه برام کپشن نوشتن .
به تاریخ سه دی چهارصد و چهار ، شاید بماند .
گلنام .
- ۳۲۸
- ۰۲ دی ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط