هزار شب نشسته ام به پای چشم های تو

هـزار شب نشسته ام، بـه پایِ چشم های تو

رهـا نمی کنـد مـرا، هـوای چشـم هـای تـو

من آن همیشه عاشقم که لحظه لحظه درد را

به دوشِ خسته می کِشم برای چشم های تو

مسافـرم ولی هنـوز، هـزار جـاده فاصله ست

میـانِ غـربـتِ مـن و، سـرای چشم های تـو

مهتـاب سـالاری
دیدگاه ها (۰)

🀄️⚜🀄️دلتنڪَم از نبودنت🀄️⚜🀄️در آیینہ‌ے تنهایي‌ام🀄️⚜🀄️تو را به...

من خمارم ساقیا! پیمانه می‌خواهد دلماستکان پر کن،مِیِ جانانه ...

بلدم تكیه كنم؛ باز به دیوار خودمیا حصاری بکشم؛ دور و بر غار ...

دیڪَر غزل نڪَو!ڪہ دلم وا نمے شوداین دردهاے ِ ڪهنہ مداوا ن...

هزار شب نشسته ام ، به پای چشم های تورهـا نمی کنـد مـرا ، هـو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط