می سوختم و گرم صبوری بودم

می سوختم و گرمِ صبوری بودم
هیزم هیزم آتش دوری بودم

می‌دید که می سوزم و از من رد شد
من آتش چارشنبه سوری بودم


#احسان_پرسا
دیدگاه ها (۱)

صدای پای بهار می آید ... ‌‌

غزل و شاه بیت:وچشمه برای تشنه شدن کوزه ات جانش به لب رسیده ا...

مؤمنم کردی به عشق و جا زدی‌،تکلیف چیست‌ ...

WISH MEET YOUPART 16ویو روز بعدادمین. ا/ت صبح زود بیدار شد و...

این آخرین بار است که آبادی تمام شهر ها را درون چشم هایت میبی...

سه پارتی(در خواستی) P1

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط