part

part: ²²
اکس دیوونه من

بعد از ¹⁵ مین رسیدیم.. پیاده شدم درو واسش باز کردم... پیاده شد..هنوزم سرش پایین بود..

کوک: سرتو بگیر بالا..

اروم سرشو اورد بالا و با چشمای خوشگلش بهم خیره شد.. لبمو اروم گذاشتم رو لبش.. و چشامو بستم... سعی کرد ازم جدا شه.....

ا.ت ویو

هی داشتم هولش میدادم ولی ¹ سانتم تکون نمیخوردددد.. بعد از ⁵ مین مک زدن.. ولم کرد..

ا.ت: جلو اینا بیشور؟

کوک: اره.. بیا بریم حرف نزن..

دستمو گرفت و برد تویه پاساژ دایونگ...
حدودا ³⁰ تا بادیگارد داشتن پشت سرمون میومدن..دستمو گرفت...

کوک: چی میخوای؟

ا.ت: عام... لباس.. کفش.. لوازم ارایشی و بهداشتی.. هودی.. نیم بوتم میخوام...

کوک: اوک..

دستمو گرف برد تویه مغازه ها...........
..................................................................
..............
بعد از ² ساعت تموم شد...اخیشششش..
خرید هامو داد به بادیگاردا..

ا.ت: جونگکوککککک!!!

کوک: جونممم؟ چیشده؟

ا.ت: خسته شدممم.. پام درد میکنههههه..

یهو براید بغلم کرد.. منو برد تویه رستوران..

ا.ت: هویییی.. چیکار میکنیییی... بذارم زمیننننن

کوک: حرف نباشه..

گارسون کنار میزمون وایساده بود..منو گذاشت رو پاهاش..

گارسون: خوش اومدید جناب جئون.. چی میل دارید؟

کوک: بده ببینم..

مِنو روبا احترام داد به جونگکوک و اونم مِنو رو داد دستم

کوک: چی میخوری؟

ا.ت: استیک مرغ.. با.. سالاد سزار

کوک: اوک... دوتا استیک مرغ با سالاد سزار...

گارسون یه تعظیم کوتاه کرد و گفت: بله جناب جئون..

کوک: خوبه.. حالاعم صیک کن..

ازمون دور شد.. بعد از ²⁰ مین غذامونو اوردن..
اروم شروع کردم به خوردن...اونم میخورد...
بعد از ¹⁵ مین غذامو تموم کردم...

ا.ت: من میرم سرویس...

کوک: اوک..سوجون؟

سوجون: بله ارباب؟

کوک: خانوم رو تا سرویس همراهی کن..

سوجون: بله چشم.. خانوم لطفا از این طرف تشریف بیارید..

اروم سرمو تکون دادم از رو پاهاش پاشدم و همراه سوجون رفتم سرویس... بعد از اینکه کارمو تموم کردم... اومدم بیرون دستامو شستم... رژ صورتیمو از کیفم برداشتم و رژمو ترمیم کردم.. یکمم ریمل زدم...
کیفمو انداختم رو دوشم و اومدم بیرون...
سوجون بهم تعظیم کرد...رفتم سمت جونگکوک..سرش تو گوشیش بود...
اینم پشت سرم میومد...

ا.ت: جونگکوک؟

سرشو اورد بالا و بهم نگا کرد..

کوک: جونم؟

ا.ت: بریم؟

کوک: اره.. بریم.. دستمو گرفت و رفتیم تو ماشین.. درو باز کرد سوار شدم خودشم سوار شد... نشست پشت فرمون.. استارت زد.....
ش
کوک: بریم شهربازی؟

ا.ت: چی؟ تو میخوای بری شهر بازی؟

کوک: اره خب.. چشه مگ؟

ا.ت: هعییییی.. بریم..

کوک: پس بریمممم...

عین بچه کوچولوها ذوق کرد.. چقد کیوت بوددددد.. بعد از ¹⁴ مین رسیدیم.. اروم پیاده شدم.. دستمو گرفت و بردتم سمت باجه بلیط فروشی..
دیدگاه ها (۱۲)

اونی که میرقصه منم🙂

پس بهتره.. همین الان زیبایی خودتو باور کنی🙂

ارمی☒هارمی☑

شوما دلیلشی ددی🙏🏻🙏🏻🙏🏻@veosn

"سرنوشت "p,36...۱۰ مین بعد ....ا/ت : بریم تو ؟ سرده....کوک :...

هرزه ی حکومتی پارت ۲که کوک بلند شد و.... رفت سمت ا/ت ونشست ک...

"سرنوشت "p,33...ویو جیمین *.بعد از حدود ۱۵ مین به هتل جولیا ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط