P
*P4
ویو+(یعنی ویو هانا)
هوف حوصلم سر رفت چرا این مراسم کوفتی تموم نمیشهههههههه
ویو_
دیدم هانا خیلی بی قراره فهمیدم حوصلش سر رفته واقعا هم مراسم خسته کننده بود نمیدونم چرا اما خیلی دوست دارم بغلش کنم و بهش بگم دخترم منو بابت رفتارام ببخش اما نمیدونم میبخشه یانه اصلا نمیدونم جرعت اینو پیدا میکنم بهش بگم یا نه
_هانا
+بله
_بیا بریم تو حیاط
+چرا
_بیا
+نتونستم رو حرفش حرف بزنم و گفتم چشم
_بیا اینجا بشین (اشاره به تاب)
+چشم
_شروع کردم به هل دادنش و اهنگ مورد علاقشو براش خوندم
+از رفتارش ناموسا تعجب کردم اما خوب دروغ چرا؟ خوشم اومد (نه بابا بیا بدتم بیاد خرشانس😒 )
+ببند در غالرو(چشم هه😏)
ولش بریم سراغ فیک:
+چون اهنگش غمگین بود شروع کردم به گریه کردن اما بی صدا تا بابا متوجه نشه
_دیدم هانا چیزی نمیگه نگاش کردم دیدم داره گریه میکنه هانا بابایی چیشد یهو
+دماغشو میکشه هیچی
_بگو(دستاشو میگیره و نوازش میکنه)
+یکم دلم گرفته
_محکم بغلش میکنه
+خیلی تعجب کردم(وای اینم هی تعجب میکنه) اما منم محکم بغلش کردم و گریم ناخوداگاه بیشتر شد
_نوازش میکنه و لپشو میبوسه گریه نکن خوشگلم . اشکاشو براش میپاکه .
فلش بک به پنج ماه بعد
ویو ادمین:
شوگا دوباره با هانا سرد شده و کلا رفتارش مثل قبل شده اما بازم دوسش داره اما نمیتونه بهش بگه و همینم باعث میشه باهاش بد رفتاری کنه
ویو+
هعی پنج ماه قبل رفتار بابام خیلی باهام اوکی شده بودا اما نمیدونم چرا دوباره باهام سرد شده ولش کن من دیگه برام هیچی مهم نیست هی امروز تصمیم گرفتم...
ویو پسر جذابم اگوست دی
هوف امروز یه قرارداد مهمم به... رفت اعصابم تخمیه معلوم نیست این دختره باز کجاست هی هانا(داد وسرد)
_هانا هوف بازم معلوم نیست داره چه گوهی میخوره هانا باتوم درو اتاقشو باز کردم چرا جواب نم...(با چیزی که دیدم احساس کردم یه لحظه قلبم نمیزنه)*
اینم دو پارت از فیک
ویو+(یعنی ویو هانا)
هوف حوصلم سر رفت چرا این مراسم کوفتی تموم نمیشهههههههه
ویو_
دیدم هانا خیلی بی قراره فهمیدم حوصلش سر رفته واقعا هم مراسم خسته کننده بود نمیدونم چرا اما خیلی دوست دارم بغلش کنم و بهش بگم دخترم منو بابت رفتارام ببخش اما نمیدونم میبخشه یانه اصلا نمیدونم جرعت اینو پیدا میکنم بهش بگم یا نه
_هانا
+بله
_بیا بریم تو حیاط
+چرا
_بیا
+نتونستم رو حرفش حرف بزنم و گفتم چشم
_بیا اینجا بشین (اشاره به تاب)
+چشم
_شروع کردم به هل دادنش و اهنگ مورد علاقشو براش خوندم
+از رفتارش ناموسا تعجب کردم اما خوب دروغ چرا؟ خوشم اومد (نه بابا بیا بدتم بیاد خرشانس😒 )
+ببند در غالرو(چشم هه😏)
ولش بریم سراغ فیک:
+چون اهنگش غمگین بود شروع کردم به گریه کردن اما بی صدا تا بابا متوجه نشه
_دیدم هانا چیزی نمیگه نگاش کردم دیدم داره گریه میکنه هانا بابایی چیشد یهو
+دماغشو میکشه هیچی
_بگو(دستاشو میگیره و نوازش میکنه)
+یکم دلم گرفته
_محکم بغلش میکنه
+خیلی تعجب کردم(وای اینم هی تعجب میکنه) اما منم محکم بغلش کردم و گریم ناخوداگاه بیشتر شد
_نوازش میکنه و لپشو میبوسه گریه نکن خوشگلم . اشکاشو براش میپاکه .
فلش بک به پنج ماه بعد
ویو ادمین:
شوگا دوباره با هانا سرد شده و کلا رفتارش مثل قبل شده اما بازم دوسش داره اما نمیتونه بهش بگه و همینم باعث میشه باهاش بد رفتاری کنه
ویو+
هعی پنج ماه قبل رفتار بابام خیلی باهام اوکی شده بودا اما نمیدونم چرا دوباره باهام سرد شده ولش کن من دیگه برام هیچی مهم نیست هی امروز تصمیم گرفتم...
ویو پسر جذابم اگوست دی
هوف امروز یه قرارداد مهمم به... رفت اعصابم تخمیه معلوم نیست این دختره باز کجاست هی هانا(داد وسرد)
_هانا هوف بازم معلوم نیست داره چه گوهی میخوره هانا باتوم درو اتاقشو باز کردم چرا جواب نم...(با چیزی که دیدم احساس کردم یه لحظه قلبم نمیزنه)*
اینم دو پارت از فیک
- ۶.۴k
- ۱۲ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط