part
part:⁵
تهیونگ: آهان اسمش می چاعه همون دختره که باهاش رفتم سر قرار استخدامش کردم اینجا
هانول: چی معلوم هست اینجا داری چیکار میکنی
تهیونگ: مگه چیکار کردم
هانول: اینجا یه شرکت خانوادگی
تهیونگ: خب اونم عضوی از خانواده مونه
هانول: از کی چرا من خبردار نشدم
تهیونگ: من میخوام با این دختر ازدواج کنم
هانول: مطمئنی؟
تهیونگ: آره
هانول: ...
تهیونگ و هانول همینجور داشتن حرف میزدند که یونجو اومد داخل
یونجو: این دختره کیه
هانول : زن آینده پسرمون
یونجو: واقعا؟ *ذوق*
تهیونگ: آره
یونجو: خیلی خوشگله ولی به قیافش میخوره سلیطه باشه
تهیونگ: نه اتفاقا خیلی هم دختر خوبیه
یونجو: پس دیگه وقتشه عروس دار بشیم
تهیونگ: بله
تهیونگ هانول و یونجو زدن زیر خنده
تهیونگ: میخوام بیارمش تو عمارت
یونجو: چی
تهیونگ: میارمش تو عمارت بعد باهاش ازدواج میکنم
هانول: چون تک پسرمی قبول میکنم
تهیونگ: ممنون
هانول: خیلی خب ما میریم تو به کارات برس
تهیونگ: باشه
ادامه دارد...
تهیونگ: آهان اسمش می چاعه همون دختره که باهاش رفتم سر قرار استخدامش کردم اینجا
هانول: چی معلوم هست اینجا داری چیکار میکنی
تهیونگ: مگه چیکار کردم
هانول: اینجا یه شرکت خانوادگی
تهیونگ: خب اونم عضوی از خانواده مونه
هانول: از کی چرا من خبردار نشدم
تهیونگ: من میخوام با این دختر ازدواج کنم
هانول: مطمئنی؟
تهیونگ: آره
هانول: ...
تهیونگ و هانول همینجور داشتن حرف میزدند که یونجو اومد داخل
یونجو: این دختره کیه
هانول : زن آینده پسرمون
یونجو: واقعا؟ *ذوق*
تهیونگ: آره
یونجو: خیلی خوشگله ولی به قیافش میخوره سلیطه باشه
تهیونگ: نه اتفاقا خیلی هم دختر خوبیه
یونجو: پس دیگه وقتشه عروس دار بشیم
تهیونگ: بله
تهیونگ هانول و یونجو زدن زیر خنده
تهیونگ: میخوام بیارمش تو عمارت
یونجو: چی
تهیونگ: میارمش تو عمارت بعد باهاش ازدواج میکنم
هانول: چون تک پسرمی قبول میکنم
تهیونگ: ممنون
هانول: خیلی خب ما میریم تو به کارات برس
تهیونگ: باشه
ادامه دارد...
- ۸.۰k
- ۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط