روزی که تمام تو را داشته باشم میخواهم باز هم پر از آرزو

روزی که تمام تو را داشته باشم می‌خواهم باز هم پر از آرزو باشم و به تو نشان دهم و بگویم:
ببین من باز هم پر از آرزوی محالم و آنگاه دستت را خواهم گرفت و با هم تندتر و تندتر می‌دویم می‌رویم و می‌خندیم.
وحالا دوست داشتن تو آسان شده است، چشمها را که ببندی و سکوت یعنی تمام حرفهای عاشقانه، شایدم از تو دورم که شاعرم و همین است که بین ما به اندازه خدا فاصله است...
دستانت را که باز کنی به سر انگشتانی می‌رسی از نور و حـــالا باید نور را در دست بگیری و از آن بالا بروی تا به خورشید و ماه و ستاره برسی.
دیدگاه ها (۳)

این که مرا به سوی تو می کشد عشق نیست، شکوه توست؛ و آنچه مرا ...

#Jewelry

#Car

بررسی شعر «ونگوک» از (تس) (بخش نخست) ................شعر با ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط