با رفتن تو رفت خوشی این دلم

با رفتن تو رفت خوشی این دلم
مردن و خورد شدت شد،سهم این دلم
دل من عاشق بود و خیالی خوش داشت
لب من هر لحظه آرزو بوسیدن داشت
چشم من حتی یه لحظه فکر نمی کرد که نبیند
چه بسا روزی بیاید که تورا هرگز نبیند
غم من در گوشه از این اتاق خوابیده بود
تو برفتی صدای در بیدارش کرد
تو نگار من بودی در جهان خالی از عشق
آمدی عشقی بیامد،رفتی بردی ازم عشق
شادی من بود فقط دیدن روی تو گلم
ای دریغا که فقط عکست شده شادی گلم
گلم تو بودی و من نگاهن دور بود
از نگاه کردن به هرچه گل بی خاری بود
دوست داشتم که صدایت بکنم خانومم
ای دریغا که برفتی و نشد آغوشم
آغوشم نشد گرم به گرمای تنت
سرد است اما نیست گرمای تنت
تیغ بازم آمده مهمانی ای برپا شده
تیغ می رقصد با رگ ببین غوغا شده
رنگ قرمز تاری چشم خوابم می آید
پس بخواب پویا همیشه او نمی آید
دیدگاه ها (۳)

برای بهترین رفیقم

چپتر ۴ _ شعله ای در دلروزها برای لیندا مثل قفسی بسته بود.زند...

مادر #بهشت من همه #آغوش گرم توستگویی سرم هنوز به #بالین نرم ...

🌹اعوذبالله من الشیطان رجیم🌺☘🌼بِسْمِ ألله ألرحْمنِ ألرَحيمْأل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط