رفتی از چشمم و دل محو تماشاست هنوز

رفتی از چشمم و دل؛ محوِ تماشاست هنوز
عکس روی تو در این آیینه پیداست هنوز

هر که در سینه دلی داشت به دلداری داد
دل نفرین شده‌ی ماست که تنهاست هنوز

در دلم عشقِ تو چون شمع به خلوتگه راز
در سرم شورِ تو چون باده به میناست هنوز

گر چه امروزِ من آیینه‌ی فردای منست
دلِ دیوانه در اندیشه‌ی فرداست هنوز

عشق آمد به دل و شور قیامت برخاست
زندگی طی شد و این معرکه برپاست هنوز

لب فرو بسته‌ام از شرم و زبانِ نگهم
پیشِ چشمانِ سخنگوی تو گویاست هنوز

#عاشقانه #ستایش_قلب_سربی #دلتنگی
#خاص
دیدگاه ها (۰)

شیرین تر از جانم مرا پرسی که چونی، چونم ای دوست؟جگر پر درد و...

همه ی هستی مان بـود و فنایش کردیم!آنچه در پـای تـو ای عشق فد...

به عشق نامه نوشتم ، چه نامهء خوبینوشته ام....که برایم همیشه ...

آن دم که نگاه تو مستانه ترین باشدآهنگ غزلها یم افسانه ترین ب...

رفتی از چشمم و دل محو تماشاست هنوزعکس روی تو در این آینه پید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط