پارت ۲۳

(یک سال بعد)
... الان یک سال از اون موقع میگذره و ما دوتا ۱۸ سالمون شده و کلی چیز توی این یک سال اتفاق افتاد ..
بابام با یکی از همکاراش ازدواج کرد و الان یه خواهر دارم که هنوز یک سالش نشده مامان ا.تم رفت انگلیس و قرارِ چند روز دیگه برگرده
منو ا.ت نامزد کردیم و تصمیم گرفتیم دو سال دیگه ازدواج کنیم چون اون موقع هر دوتامون ۲۰سالمون میشه
خیلی دلم میخواد این دوسال زودتر بگذره
با صدای ا.ت به خودم اومدم که داشت می‌گفت باید بریم مدرسه
چرا این مدرسه تموم نمیشه آخه
چون از قبل آماده شده بودم فقط کیفم و برداشتم و از اتاق بیرون اومدم
+:اومدی..خب بریم
-:بریم
سوار ماشین شدیم و بعد از چند دقیقه به مدرسه رسیدیم از حیاط مدرسه رد شدیم و وارد کلاس شدیم ..
دقیقا وقتی که وارد شدیم چیزی روی سرمون ریخته شد
-:اینجا چه خبره..
همه با حرفم ساکت شدن
خیلی خوب میدونستم چرا انقدر خوشحال بودن ولی میخواست بزنم توی ذوق شون ..
+:یعنی یادت نمیاد
-: مگه اتفاقی افتاده که باید یادم بیاد
+:امروز و یادت نمیاد... امروز که همون.. اصلا ولش تو که برات مهم نیست چه روزیِ چرا باید بهت بگم
-:لازم نیستم بهم بگی
انگار همه ناامید شده بودن و فکر میکردن واقعا یادم نمیاد مخصوصا ا.ت انگار حسابی شدم توی ذوقش زدم
-:لازم نیست بهم بگی چون خودم میدونم چه روزیه
همه با تعجب بهم خیره شدن که ادامه دادم
-:چطور میتونم روزی که با یه فرشته آشنا شدم و یادم بره
انگار باز همه ذوق و شوق شون برگشته بود
+:شوگاااا دلت کتک میخواد بیا ببینم
-:نه دیگه شوخی کردم
+:گفتم بیا بزنمت دلم خنک میشه مرتیکه میتونی چقدر نگران بودم فکر کردم واقعا یادت رفته
-:واقعا میخوای منو بزنی؟
+:اره بیا انقدر محکم میزنم تا دیگه شوخی نکنی
-:محکم میزنی ؟ پس وقتی من محکم بزنم حق نداری اعتراض کنی (منظورش از محکم زدن همون اهمِ)
صدا سوت کشیدن بقیه اومد
؟پسر حداقل جای این حرف و میزدی که تنها بودین
به طرفش برگشتم و..
-:تنها بمون یا نبودن چه تفاوتی با هم داره
؟نمیخوای که جلوی همه ی ما بک...نیش
-:شاید
بعد از گفتن حرفم ضربه ی محکمی به کمرم خورد که باعث شد روی زمین بیوفتم
+:تو آدم نمیشی نه
-:,اگه آدم نیستم پس چی ام
+:........
دیدگاه ها (۱۴)

پارت ۲۴

تکپارتی

پارت ۲۲

پارت ۲۱

مرگ بی پایان پارت ۳۱

⁶³ا/ت: “اصرار نکردم. می‌تونی نیای.”کوک: “نه دیگه، گفتی پدربچ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط