کلی ازش خون رفته بود داشت جون می داد

کلی ازش خون رفته بود، داشت جون می داد...
فقط گفت:
"آقا جان نوکرتم ...!"
و سرش افتاد...
بچه ها ساکش رو وارسی کردن، یک دفترچه خاطرات بود که روش با خط خودش نوشته بود:
"تقدیم به همسر عزیزم"‌
‌اومدن دفتر رو تو ساک بزارن که از لاش یه پاکت نامه افتاد زمین
پاکت سنگین بود...
بازش کردن، یک حلقه توش بود و یک نامه...
خوندش ، فقط نوشته بود :
" #نوکرت_تو_بهشت_منتظرته...! "
.
.
.
شادی روح شهدا ، سلامتی و تعجیل در فرج آقامون #صلوات + و عجل فرجهم
.
.
.
#martyrs #martyr #شهید #ایثار #فداکاری #شهدا #تا_شهدا #شهادت #شهیدان #صلوات
دیدگاه ها (۳)

آن زمانی که جوان و زیبا بودند ، ساپورت غواصی می پوشیدند ، ال...

در انتخاب همسنگرت دقت کن!او که دلش آسمانی باشدبه خدا خواهید ...

تورا در بیداری که نهدرخواب هایم جستجو میکنمدر رویاهای کودکان...

هر گلوله دو نفر را از پا در می آوردسرباز و دختری که در سینه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط