part
part ¹⁸
ویو ا.ت
بعد از داد جین رفتم داخل آشپزخونه و روی صندلی کنار یوری نشستم دقیقا روبهرو جیمین بود من اصلا نگاش نکردم که همون موقع نامجون گفت
نامجون : ا.ت شانس اوردی که جین نکشتت (خنده)
ا.ت : آره معلومه (خنده ضایع)
جین : یاااا بامزه (مسخره کردن عصبانی)
جیهوپ : وایی بچه دقت کردین که وقتی جین هیونگ عصبانی میشه خیلی خیلی هات و جذاب میشه (خنده شیطانی)
جین : هوبی جان میبندی یا ببندم (عصبانی🤤)
جیهوپ : باشه بابا ولی.....
جین : جیهوپ مرض داری خفشو دیگه
جیهوپ : خفه شدم هیونگ
جین : آفرین بخدا که خودم بزرگت کردم (افتخار میکنه به خودش)
نامجون : یااااا منم بزرگش کردم ها
جین : نه بابا دیگه چی (مسخره کردن)
نامجون : دیگه اگر تو شیرش رو دادی من نونش رو دادم
ویو جیمین
همینطوری داشتم به دعوای جین نامجون نگاه میکردم که نگاهم افتاد روی کوک تهیونگ شوگا جیهوپ که از خنده از هلو به لبو تبدیل شده بودن ولی جرعت نمیکردن بخندم نگاهم رو از اعضا گرفتم و به ا.ت دادم
که دیدم زیاد حالش خوب نیست و به پایین نگاه میکنه که همون موقع دیدم سریع بلند شد و رفت سمت دستشویی که وقتی همه این صحنه رو دیدن صحبت هاشون رو ادامه ندادن و نگران شدم
منم سریع بلند شدم و دنبالش رفتم و یوری هم اومد
رفتم سمت دستشویی که دیدم خون دماغ شده و خونش بند نمیومد رفتم پیشش
جیمین : ا.ت خوبی
سریع دستمال رو کندم و بهش دادم و ازم گرفت
میخواست از دستشویی خارج بشه که سرش گیج رفت و داشت می افتاد که گرفتمش
یوری : ا.ت خوبی خواهری
ا.ت سری تکون داد
جیمین ا.ت رو ول کرد که خودش بره ولی دید نمیتونه و خوب نیست پس براید استایل بغلش کردم خودش هم مقاومت نکرد چون حالش خوب نبود همینطوری داشتم سمت اتاق ا.ت و یوری میرفتم که توی بغلم بیهوش شد.......
سلام بچه ها اینم از پارت ۱۸امیدوارم خوشتون بیاد ❤🤤
تا پارت بعدی فعلا🌌🍷
#کیمنامجون #کیمسوکجین #مینیونگی #جانگهوسوک #پارکجیمین #کیمتهیونگ #جئونجونگکوگ #بیتیاس
□□□□□□□□□□□□□□□□□□□□□□
ویو ا.ت
بعد از داد جین رفتم داخل آشپزخونه و روی صندلی کنار یوری نشستم دقیقا روبهرو جیمین بود من اصلا نگاش نکردم که همون موقع نامجون گفت
نامجون : ا.ت شانس اوردی که جین نکشتت (خنده)
ا.ت : آره معلومه (خنده ضایع)
جین : یاااا بامزه (مسخره کردن عصبانی)
جیهوپ : وایی بچه دقت کردین که وقتی جین هیونگ عصبانی میشه خیلی خیلی هات و جذاب میشه (خنده شیطانی)
جین : هوبی جان میبندی یا ببندم (عصبانی🤤)
جیهوپ : باشه بابا ولی.....
جین : جیهوپ مرض داری خفشو دیگه
جیهوپ : خفه شدم هیونگ
جین : آفرین بخدا که خودم بزرگت کردم (افتخار میکنه به خودش)
نامجون : یااااا منم بزرگش کردم ها
جین : نه بابا دیگه چی (مسخره کردن)
نامجون : دیگه اگر تو شیرش رو دادی من نونش رو دادم
ویو جیمین
همینطوری داشتم به دعوای جین نامجون نگاه میکردم که نگاهم افتاد روی کوک تهیونگ شوگا جیهوپ که از خنده از هلو به لبو تبدیل شده بودن ولی جرعت نمیکردن بخندم نگاهم رو از اعضا گرفتم و به ا.ت دادم
که دیدم زیاد حالش خوب نیست و به پایین نگاه میکنه که همون موقع دیدم سریع بلند شد و رفت سمت دستشویی که وقتی همه این صحنه رو دیدن صحبت هاشون رو ادامه ندادن و نگران شدم
منم سریع بلند شدم و دنبالش رفتم و یوری هم اومد
رفتم سمت دستشویی که دیدم خون دماغ شده و خونش بند نمیومد رفتم پیشش
جیمین : ا.ت خوبی
سریع دستمال رو کندم و بهش دادم و ازم گرفت
میخواست از دستشویی خارج بشه که سرش گیج رفت و داشت می افتاد که گرفتمش
یوری : ا.ت خوبی خواهری
ا.ت سری تکون داد
جیمین ا.ت رو ول کرد که خودش بره ولی دید نمیتونه و خوب نیست پس براید استایل بغلش کردم خودش هم مقاومت نکرد چون حالش خوب نبود همینطوری داشتم سمت اتاق ا.ت و یوری میرفتم که توی بغلم بیهوش شد.......
سلام بچه ها اینم از پارت ۱۸امیدوارم خوشتون بیاد ❤🤤
تا پارت بعدی فعلا🌌🍷
#کیمنامجون #کیمسوکجین #مینیونگی #جانگهوسوک #پارکجیمین #کیمتهیونگ #جئونجونگکوگ #بیتیاس
□□□□□□□□□□□□□□□□□□□□□□
- ۴.۹k
- ۰۲ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط