قفل بر در نبستهام

قفل بر در نبسته‌ام ،
شمع روشن نکرده‌ام
و تو می‌دانی خسته‌تر از آنم
که به خواب فکر کنم .

من ، مست صدای توام
صدای تو که در اين‌جا پژواک می‌يابد ...
فقدان ، بار سنگينی است بر دوش
و زندگی دوزخی است نفرين شده .

پيش از اين چه سخت باور داشتم ،
تو باز می‌گردی ...

#آنا_آخماتووا
دیدگاه ها (۰)

باورم نیست که همسایه‌ ی دردم شده‌ایکی شودشانه‌ ی من‌ تکیه‌ ی...

باشد که حافظه ام را از دست بدهم و از همه ی پُل های در حال ری...

دلم پیش توستاما دور از توسطر سطر دفتر احساسمخیس از بارش بارا...

من در شور عشقم محبوب من !چه نعمت بزرگی است اینکه صبحگاهان چش...

love Between the Tides¹⁸ ا/ت خیلی احساس ترس تو خونه ی تهیونگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط