دل پیش کسی باشد و وصلش نتوانی

دل پیش کسی باشد و وصلش نتوانی
لعنت به من و زندگی و عشق و جوانی

تا پیش تو آورد مرا بعد تو را برد
قلبم شده بازیچه ی دنیای روانی

باید چه کنم با غم و تنهایی و دوری
وقتی همه دادند به هم دست تبانی

در چشم همه روی لبم خنده نشاندم
در حال فرو خوردن بغضی سرطانی

آیا شده از شدت دلتنگی و غصه
هی بغض کنی ،گریه کنی ، شعر بخوانی؟

دلتنگ تو ام ای که به وصلت نرسیدم
ای کاش خودت را سر قبرم برسانی

a
دیدگاه ها (۴)

قایقت رفت و من اینجا تک و تنها ماندم...تو به دریا زدی ای دوس...

ﻣﻌﻠﻢ ﭘﺎﯼ ﺗﺨﺘﻪ ﻧﻮﺷﺖ ﯾﮏ ﺑﺎ ﯾﮏ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﺳﺖ ....یکی از دانش آموزها...

حق نداری به کسی دل بدهی الا منپیش روی تو دوراهست فقط من یامن...

✘ بعضی وقتا آدم عجیب دلش میخواد یکی بهش گیر بده ! ヅ ❥✘ازش بپ...

دختر سایهPart=16منو یاد چیز های خوبی نمی نداخت ولی بغلم کرد ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط