عاشقانه

عاشقانه

من بلد نبودم تنهایی از پس دوست داشتن خودم بربیام‌. بلد نبودم خودمو بپذیرم و رو خودم عیب و ایراد نذارم و خودمو سرزنش نکنم. بلد نبودم مث یه پرنده آزاد و رها شکل خودم باشم و زندگیمو بکنم.
تو منو اونجوری که بودم پذیرفتی و همیشه بی قید و شرط دوستم داشتی و هیچوقت تنهام نذاشتی و بهم این باور رو دادی که من دوست داشتنی‌ام، که به اندازه کافی خوبم، که قشنگم، که باید خودمو بغل کنم و به خودم عشق بدم و قدر خودمو بدونم.
تو بهم کمک کردی بفهمم از زندگیم چی میخوام. شاید خودخواهانه به نظر برسه اما باید بگم تو با خوب کردن حالم و آروم کردن دلم بهم یاد دادی که عشق یعنی چی؟!
بهم نشون دادی اینکه یه نفرو همونجور که هست دوست داشته باشیم و بخوایم یعنی چی؟
من عاشقی کردنو زندگی کردنو خندیدنو به آرامش رسیدنو از تو یاد گرفتم.
نور امید زندگی تاریک من پناه میارم به تو از تمام دردها و رنج‌هایی که تو هستی و نمیذاری از پا درم بیاره‌.
نور و رنگ پاشیدی به زندگیِ یه کسی که مرده. کسی که حالا آرزو میکنه قد خورشید عمر کنه تا بتونه هزاران هزار سال همونقدر گرم و روشن، عاشق تو باشه.
اما تو خورشیدی و من ماه
روشنی‌ای هم اگر هست از وجود توئه "عشق
دیدگاه ها (۱)

خیلیم عالی😄😄یکی ازمن بدش میادعزیز قرار نیست که همه خوش سلیقه...

قشنگه!؟

#LOVEاو هرگز مرا سرزنش نمی کرد ، هرگز!اگر خطایی می کردم؛می گ...

با خیال تو هنوزم!

چهارم دسامبر اومد، و من هنوز نمی‌دونم چطور باید این همه حس ر...

رمان در میان موهای نقره ای«پارت اول»

متنی برای رفیقم و همه کسم 🤗👇🌹💫 الینا جونم، عشقم، نفسم، رفیق...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط