پارت 2 مافیای عاشق من 💜

پرش زمانی به ساعت 6 صبح اما از ویو کوک
دینگ دینگ دینگ (صدای گوشی کوکه)
مکالمه
کوک : الو؟ کیه؟ (خوابالو)
یونگی : منم خوابالو
کوک : خوابالو عمته دیشب ماموریت 3 ماهم تموم شد ساعت 1 شب اومدم خونه
یونگی : خب بیا ساعت 6 عصر همین روز بریم بار؟
کوک : آره بریم
یونگی : باشه پس ساعت 6 میبینمت
کوک : کجا؟
یونگی: معروف ترین بار
کوک : باشه
ویو کوک : بیدار شدم رفتم سرویس و کار های مربوطه رو کردم و رفتم پایین و آجوما رو صدا کردم و گفتم :آجوما صبحانه آمادس؟
آجوما : بله.. ارباب (نکته: علامت لکنت... هست)
کوک : باشه
پرش زمانی به وقتی صبحانه خورد و ساعت 6 شد خواستن برن بار و کوک آماده شده است و به یونگی زنگ زد
مکالمه :
کوک: یونگی من آمادم بیام دنبالت یا خودتت میای؟
یونگی : آخری
کوک : باشه بای
یونگی : بای
پایان پارت 2
دیدگاه ها (۰)

لباس کوکی

لباس سوهی

مافیای عاشق من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط