آزرده ام آزرده از این عمر نفسگیر
آزرده ام، آزرده از این عمرِ نفسگیر
این تهمتِ آلوده به بدنامی و تحقیر
چون گویم و محتوم به غلتیدن و رفتن
تا اوجِِِِِِ سرازیریِ این راهِ سرازیر
کابوس ترین دفترِ خوابِ توام اینک
زین باب چه تفسیرت و زین خواب چه تعبیر
بس خسته ام ای شورِِ رهایی تو کجایی
تا باز کنی از دل و دستم غل و زنجیر
در خویش شکست از پی طراحیِ اندوه
چون خواست کشیدن قلم آن پرده به تصویر
از بس که به خود نیز نگه پاک نکردیم
زنگار گرفت آینه از این همه تزویر
گفتم چه به هنگامی و هنگامه نه در کار
دیر آمدی اما تو هم ای خوبترین دیر!
مهلت طلبیدیم که خون شیر شود لیک
طی شد همه آن مهلت و خون شد همه آن شیر
#mo30bat
این تهمتِ آلوده به بدنامی و تحقیر
چون گویم و محتوم به غلتیدن و رفتن
تا اوجِِِِِِ سرازیریِ این راهِ سرازیر
کابوس ترین دفترِ خوابِ توام اینک
زین باب چه تفسیرت و زین خواب چه تعبیر
بس خسته ام ای شورِِ رهایی تو کجایی
تا باز کنی از دل و دستم غل و زنجیر
در خویش شکست از پی طراحیِ اندوه
چون خواست کشیدن قلم آن پرده به تصویر
از بس که به خود نیز نگه پاک نکردیم
زنگار گرفت آینه از این همه تزویر
گفتم چه به هنگامی و هنگامه نه در کار
دیر آمدی اما تو هم ای خوبترین دیر!
مهلت طلبیدیم که خون شیر شود لیک
طی شد همه آن مهلت و خون شد همه آن شیر
#mo30bat
- ۳۰۳
- ۱۳ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط