صبح امروزکسی گفت به من

صبح امروزکسی گفت به من:
تو چقدر تنهایی ! 
گفتمش در پاسخ :
تو چقدر حساسی ؛ 
تن من گر تنهاست،
دل من با دلهاست،
دوستانی دارم
بهتر از برگ درخت
که دعایم گویند و دعاشان گویم،
یادشان دردل من ،
قلبشان منزل من...!
صافی آب مرا یادتو انداخت،رفیق!
تو دلت سبز،
لبت سرخ،
چراغت روشن!
چرخ روزیت همیشه چرخان!
نفست داغ،
تنت گرم،
دعایت با من
#سهراب_سپهری
دیدگاه ها (۵۳)

پیری، مانع عشق نیستاما؛ عشق، تا حدی مانع پیری می شود #ژان_مو...

بیت بیت غزلم شوق پریدن داردوه که دیدار غزل درد کشیدن داردچشم...

تو یادت نیستولی من خوب به یاد دارمبرای داشتنت ، دلی را به در...

غیر از تو در این شهر کسی باب دلم نیستجوری که دلم خواسته بی ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط