p

p۲۵

+ اهه خب من مزاحم نمیشم
؟ اومم کجا ؟ دیگه راه ررگشتی نیس
+ چی ؟
؟ نگران نباش جات امنه
به خوبی قراره ازت پذیرایی بشه هر*زه ( پوزخند)
بدنم قفل شده بود نمیتونسنم کاری کنم
تازه فهمیدم که اینا قصد خوبی ندارن
مرده اومد نزدیکم
کمربندشو باز کرد و دستامو باهاش بست * چیه ؟ چی فکر کردی؟ اینجا از اون خبرا نیس *
با دستش موهامو نوازش میکرد
که سیاهی * خانم بیهوش شده *



با حس صدای تیر و داد
بلند شدم
رفتم طمت در اما قفل بود
انگاری دعوا شده
بعد چند مین یهو صدا قطع شد
دره اتاق باز شد و عزرائیل اومد * ببند *

ویو تهیونگ
اه شت سرم درد میکنه
ا.ت با شیشه ویسکی زد تو ملاجم
از سرم خون میومد و لباسم خیس بود قشنگ سیکس پکای
نازنینم تو دید بود
لعنت بهش خوب شد یه ردیاب براش گذاشتم
ردشو گرفتم و رفنم رسیدم ره یه سوپری
رفتم داخل
_ دخترمو بدید
& چی ؟
_ هوفف بیبی مو میخوام
$ هه بیلاخ * مسخره *
مرتیکه عنتر منو مسخره میکنه
الان که کرد*مش میفهمه * پسرمون شوخی نداره *
تفنگمو در اوردم و همشون و کردم * کشتشون 😐 *
که ...
دیدگاه ها (۳۰)

p26ویو تهیونگکه قفسه ی خوراکی تکون خورد * در مخفی *رفت اونو...

p27ا.ت ویو سرشو نزدیک کرد و اروم دره گوشم زمزمه کرد _ فقط تو...

کاور فیک تغییر کرد اهم حمایت نکردین ولی من باز براتون میزارم...

پارت ۲۴شرطا ۳۰ لایک ۳۵ کامنت فاخخ من رفتم

پارت ۱۱رز وحشی خب حوصلم سر رفته پس رفتم اشپز خونه و به خدمتک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط