استاد کیم فصل

استاد کیم (فصل۲)
پارت ۸۰

صبح وقتی مینو بیدار شد روبه تهیونگ کرد که خیلی بهش نزدیک خواب بود دست اش را گذاشته بود رو پهلو مینو
مینو خنده شیطونی کرد
مینو ... میدونستم بدونه من خوابت نمی‌بره رو تخت نشسته و صدا گوشی تهیونگ بلند شد آخ خدا چی میشد این به صدا در نمی‌آمد
تهیونگ چشم هایش را باز کرد و مینو از رو تخت بلند شد تهیونگ چشم هایش را با دست اش مالید و رو تخت نشست و گوشی اش را برداشت و جواب داد
تهیونگ : بله ...... کی ..... باشه خودم بهش رسیده گی میکنم
تماس را به پایان رسوند و مردمک چشم هایش را چرخوند سمته مینو که مشغول برداشتن لباس اش از تو کمد بود
تهیونگ : لباس های منو هم بردار
تهیونگ از رو تخت بلند شد و سمته سرویس بهداشتی رفت
مینو ... چه امره دیگی ندارید اوف پسره پرو
》》》》》》》》》》》》
همه مشغول خوردن صبحونه بودن و این وسط قهر مینو و تهیونگ معلوم بود سکوت کرده بود و هیچ حرفی نمیزنن حتی نیم نگاه آی به هم نمی‌انداختن
خانم کیم: بچها قراره امشب بریم خونه آقا لی تا راجبه مراسم ازدواج تهیان و یونهی حرف بزنیم مگه عزیزم
آقا کیم : درسته خانم
مینو ذوق زده گفت
مینو : چی واقعا خیلی خوشحال شدم
تهیونگ : ما میریم ولی مینو نمیره
مینو با ناراحتی گفت
مینو : چرا تهیونگ
تهیونگ با همان جدیت گفت
تهیونگ : خوب اونجا پدرت هست بهش چی میگی بهتره تو نری
مینو : خودت بمون من میرم
تهیومگ عصبی گفت
تهیونگ: مینو ببین حرف مفت نزن
مینو خنده تمسخرآمیز زد و گفت
مینو : آقا کیم تهیونگ میفهمی چی داری میگی حرف مفت یعنی آلان بهم گفتی من حرف مفت میزنم
تهیونگ : چرا نمی‌فهمی مینو رفتن تو به اونجا کاره اشتباهیه
مینو با بفض از رو صندلی بلند شد و صندلی افتاد رو زمین با همان چشم های اشکی که به چشم های تهیونگ زل زده بود سمته اتاق رفت ..
خانم کیم: پسرم چی شده چرا دعوا میکنید
تهیونگ : چیزی نی مادر
آقا کیم: یعنی چی که چیزی نیست رسما دعوا کردین اونم یه آدم هستش و حتما دلش برایه مادر و برادرش تنگ شده تو نباید باهاش اینجوری حرف بزنی
آقا کیم روبه خدمتکار کرد
آقا کیم: برو و به مینو بگو وسایلش رو هم جم کنه اگه دلش می‌خواست میتونه چند روزی رو خونه پدرش بمونه
خدمتکار : بله حتما
تهیونگ : پدر من همچین اجازه ای نمیدم عمرن بزارم خونه اونا بمونه
تهیونگ از رو صندلی اش بلند شد و از عمارت خارج شد تهیان هم به دنبالش رفت

@ Yonjin953
دیدگاه ها (۲)

استاد کیم (فصل ۲) پارت ۸۱نزدیک های ظهر بود که تهیومگ از سره ...

استاد کیم (فصل ۲ )پارت ۸۲تهیومگ این بار با داد گفت تهیونگ : ...

استاد کیم (فصل ۲ )پارت ۷۹مینو : چه ... خوب ... همه بچه .. دو...

استاد کیم(فصل ۲ )پارت ۷۸تهیونگ : خب خوش اومدین کانگ دا : تهی...

بیب من برمیگردمپارت : 70قرص رو خوردم بلند شدم پ خواستم برم ا...

( گناهکار ) ۱۰۲ part یون بیول عصبی روبه مادرش کرد : مامان بب...

گناهکار ) ۱۲۱ part بلافاصله از روی صندلی بلند شد و آشپزخانه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط