اشتباهخوبمن
#اشتباه_خوب_من
#پارت_۱۸
#عماد
اسنپ گرفتیم که بریم شهربازی و هنوز از حرف دیارا که بهم گفت گاو تو شک بودم و واقعا دختر سر تق و لجبازیه
وقتی اسنپ رسید من رفتم جلو نشستم و وقتی رسیدیم شهر بازی اولین وسیله ای که سوار شدیم چرخ و فلک بود
من کنار دیارا نشستم که البته دیارا به خاطرش کلی غر زد اما نیما گفت میخواد پیش عشقش سمیرا بشینه و البته میتونستم بهونست و فقط میخواد مارو بهم نزدیک کنه
چرخ و فلک که بالا رفت ما تو بالاترین نقطه بودیم که یهو دستگاه قفل کرد و حرکت نکرد بی حرکت متوقف شد
ای سگ تو روحتون فکر کنم خراب شد
دیارا
_ای خاک به سرم گیر کردیم چی به سر این چرخ و فلک اوراق اومد
سمیرا
_ای من گیس بریده چند بار گفتم سوار چرخ و فلک نشیم من میترسم
نیما
_خیل خوب هول نکنید چیزی نیست الان درستش میکنن
دیارا
_کجا درستش میکنن فعلا فعلا ها کار داره این چرخ و فلک اوراقه
به ما شهر بازی اومدن نیومده من گفتم نمی خوام بیام
نیما به دیارا چشم غره رفت که یعنی سمیرا میترسه ساکت باش و دیارا هم یهو به خودش اومد و دستشو گزاشت رو پای سمیرا
_سمیرام نترس ما کنارتیم
نیما
_سمیرام چیه سمیرا مال منه
دیارا
_سمیرا مگه عروسکته
با صدای بلندی داد زدم
_عه بسه الان وقت گفتن این چرندیاته ما این بالا گیر کردیم شما دارید راجب چه کوفتی حرف میزنید
همه با تعجب به منی که تا الان سکوت کرده بودم نگاه کردن ...
شرط پارت بعد لایک هاش بالای ۱۰ تا
#پارت_۱۸
#عماد
اسنپ گرفتیم که بریم شهربازی و هنوز از حرف دیارا که بهم گفت گاو تو شک بودم و واقعا دختر سر تق و لجبازیه
وقتی اسنپ رسید من رفتم جلو نشستم و وقتی رسیدیم شهر بازی اولین وسیله ای که سوار شدیم چرخ و فلک بود
من کنار دیارا نشستم که البته دیارا به خاطرش کلی غر زد اما نیما گفت میخواد پیش عشقش سمیرا بشینه و البته میتونستم بهونست و فقط میخواد مارو بهم نزدیک کنه
چرخ و فلک که بالا رفت ما تو بالاترین نقطه بودیم که یهو دستگاه قفل کرد و حرکت نکرد بی حرکت متوقف شد
ای سگ تو روحتون فکر کنم خراب شد
دیارا
_ای خاک به سرم گیر کردیم چی به سر این چرخ و فلک اوراق اومد
سمیرا
_ای من گیس بریده چند بار گفتم سوار چرخ و فلک نشیم من میترسم
نیما
_خیل خوب هول نکنید چیزی نیست الان درستش میکنن
دیارا
_کجا درستش میکنن فعلا فعلا ها کار داره این چرخ و فلک اوراقه
به ما شهر بازی اومدن نیومده من گفتم نمی خوام بیام
نیما به دیارا چشم غره رفت که یعنی سمیرا میترسه ساکت باش و دیارا هم یهو به خودش اومد و دستشو گزاشت رو پای سمیرا
_سمیرام نترس ما کنارتیم
نیما
_سمیرام چیه سمیرا مال منه
دیارا
_سمیرا مگه عروسکته
با صدای بلندی داد زدم
_عه بسه الان وقت گفتن این چرندیاته ما این بالا گیر کردیم شما دارید راجب چه کوفتی حرف میزنید
همه با تعجب به منی که تا الان سکوت کرده بودم نگاه کردن ...
شرط پارت بعد لایک هاش بالای ۱۰ تا
- ۳.۷k
- ۱۴ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط