موچیه ها تو که با باجی

موچی:ه.. ها؟! تو که با.. باجی؟!
که یهویی یکی با ماسک فیلم جیغ اومد
اون طرف:باجی باز ری. دی؟! خاک تو سرت!!
باجی با حالت گیج:به.. به من چه من چ میدونستم اون... اون دوتا عین زنا جیغ میزنن
شیون:تو دیگه کی هستی
کیانا:اگه اون باجیه من کیانام خب ک. صمغز
باجی:لو رفتیم... هویی فحش نده
کیانا:خب کن باو گمشو بریم
موچی:شماها اینجا چیکار میکنیم
کیانا:به اسرار مایکی اومدیم جنگل و کلبه اجازه کردیم
ریندو:هویی! مرده؟!
موچی:نه احمق باجیه
ریندو و ران در رو باز کردن
ران:اینا اینجا چی میگن
کیانا:ببندین دهنتونو باجی گمشو بریم!!
باجی بلند شد و رفت سمت کیانا، باجی داشت تلو تلو میخورد که افتاد رو کول کیانا
باجی:من خوبم
کیانا:باجی لازم نیست الان غرورتو به رخ بکشی ک. صکش والااااا نقش یه جنازه خوب رو بازی کن بزار حملت کنم
باجی یکی زد تو سر کیانا
کیانا:اینم شانس مایه بجای تشکرته
کیانا وزن باجی رو تحمل کرد و کولش کرد برد اونطرف که تومان کمپ کرده بود
ران با پتو پلنگی و موهای آشفته بود و ریندو هم عین خروسی که صبح شنبه از خواب بیدار شده نمیخواد بره مدرسه روبه روی شیون و موچی بود
شیون:اینم شانس ما!!
که یهویی صدای جیف ایزانا اومد


(برای قسمت بعد 15 لایک)
دیدگاه ها (۵)

تیکتاکر قاتل

ادامه

سفر جنگلی

بانوی مقدس

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط