عشق 💕اجبار

سلام بچه ها صبرم تموم شد گزاشتم ولی از بعد لتفن شرتا رو انجام بدید تنک
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
بعد تموم شدن کار مامانم رفتیم خونه که مامان گفت
$دانیال پسرم چیشد اومدید اینجا
~هیچی سرم خلوت شود اومد دینا رو ببینم
+اخه بی شعور هتمن باید سرت خلوت بشه که بهم سر بزنی
[میفهمیدم اون سرش خیلی شلوغ شغلش و معروفیتش اجازه نمیده به خانوادش سر بزنه ]
کار دانیال بازیگری بود و یکی از معروف ترین بازیگریه آمریکا بود که این یعنی وقته هیچی رو نداره
~بیخیال خودت میدونی که سرم شلوغ دینی(بچه ها دینا و دانیال هم رو دینی دان صدا میکنن که مخفف اسمشونه )
€سرفه)
باصدای سرفه کسرا سمتش برگشتیم که گفت €ببخشید من اینجا پشمکم
+نه خیر شما کل خر منی
این رو گفتم و پریدم بقلش متقابلن بغلم کرد که دانیال گفت
~چندش هالم بد شد بیا بیرون از بقلش
+خب بابا مزخرف
دانیال و کسرارو بردم و اوتاق هاشون رو نشون دادم که اوتاق یکی ساده و اون یکی با طرح خفنی طراحی شده بود (میزارم)
و بعد هم رفتم تو اتاقم و لباسم رو بای لباس خونگی خرسی عوض کردم

ویو یونگی
وقتی رسیدم خونه همش فکرم درگیر اون دوست داداش دینا بود چرا دینا انقدر صمیمی بغلش کرد بخیال رفتم تو اتاقم لباسم رو عوض کردم و رو تخت پریدم و در جا خوابم برا

ویو دینا صبح ساعت ۶

صبح با صدای اجوما بیدار شدم خیلی خوابم میومد و مثل بچه ها غر میزدم و بزور از رو تخت بلند شدم و رفتم حموم ۲۰دقیقه ی دوش گرفتم و اومدم بیرون رفتم موهام رو خوشک کردم ودرست کردم یه آرایش لاین کردم لباسام رو عوض کردم و رفتم سفره نشستم چند لقمه صبحانه خردم و بد به سمت دانشگاه حرکت کردم
ویو یونگی
بلند شدم و آماده شدم و به سمت دانشگاه رفتم


اسلاید دوم لباس خونگی دینا
اسلاید سوم لباس خونگی یونگی

شرت
لایک=۱۰
کامنت=۱۱
دیدگاه ها (۰)

عکس لباس ها

عکس های مربوت

عکس برادر و دوست پسر دینا در عشق💕اجبار

عشق💕اجبار علامت دانیال برادر دینا~ علامت دوستش € part:4

{مافیای من}{پارت ۱۰}باشه عشقم بخواب کوک ویو همین طور مونده ب...

عشق خون آلود پارت یک

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط