آرامش حاجقاسمسلیمانی در مواجهه با جنگندههای آمریکای

🌺 آرامش #حاج_قاسم_سلیمانی در مواجهه با جنگنده‌های آمریکایی

🔺خاطره #شهیدحسین_پورجعفری :

بین زمین و آسمان بودیم، توی هواپیما داشتیم می‌رفتیم سوریه. نگاهم به حاجی بود، سرش را تکیه داده بود به صندلی و چشم‌هایش را بسته بود، انگار که خوابیده باشد. از شیشه هواپیما دو جنگنده آمریکایی را دیدم که مثل لاشخور دورمان می‌پلکیدند. دلم هری ریخت، ترس برم داشت، فکرم پیش حاجی بود، یک دقیقه گذشت، دو دقیقه، همانطوری که سرش را به صندلی تکیه داده بود چشم‌هایش را باز کرد. خون‌سرد گفت: نگران نباش چند دقیقه دیگه میرن، دوباره چشم هایش را بست. چند دقیقه گذشت و رفتند.

هواپیما می‌خواست توی فرودگاه سوریه بنشیند که از چپ و راست تیر سمت ما حواله شد. حاجی رو کرد به خلبان و گفت: ما سریع پیاده می‌شیم، تو دوباره تیکاف کن.

تا چرخهای هواپیما به زمین خورد و سرعت کم شد پریدم پایین، خلبان دوباره سرعت گرفت و هواپیما از زمین توی چشم به هم زدن از آسمان فرودگاه دور شد و ما تغییر موضع دادیم و آمدیم یک کنج امن.

تا خودمان را پیدا کنیم چند خمپاره درست خورد همان جایی که پیاده شده بودیم، خدا بخیر گذراند.
#هوایت_تا_شهادت
#عاشقانه #رمضان_کریم🌙🌹🍃 #جذاب #هنر_عکاسی
دیدگاه ها (۱)

صد چشمه اشک غم شد و صد باغ لاله داغ..هر دم ،که خاطرات تو از ...

اول نماز یا افطار⁉️❤️امام باقر علیه السلام فرمودند : در ماه ...

‏می‌شود با تو دل به دریا زدسردار #امیر_علی_حاجی_زاده #خاکیان...

🌺 دلنوشته پرستار بخش کرونایی‌ها برای شهید هادی در روز تولدش🌺...

꧁ 𝘿𝙖𝙧𝙠 𝙡𝙞𝙛𝙚 ꧂𝙥𝙖𝙧𝙩³⁶بی ادب اصن منو ادم حساب نکرد و رفت نشست پ...

P¹³مامان: بابا ول کنید این داماد بزرگ ماروجین : ممنونم مامان...

٬٬روی نیمکت پارک نشسته بود و کلاغ ها رو میشمرد تا بیاد بهشون...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط