عشق من

عشق من

پارت : ۷

ویو تهیونگ : کوک بازم نتونسته بود امروز اعتراف کنه
برای همین تصمیم گرفتم کمکش کنم

÷ یه نقشه دارم
_ چه نقشه ای

÷ به نظرم یک دونه گردنبند بخر و
فردا توی مدرسه جلوی همه به اون
بگو چه حسی داری
_ اگه گفت نه چی ؟؟؟
÷ ببین در ۹۰٪ مواقع جواب میده
_پس اون ۱۰ ٪ چی ؟؟؟
÷ اون مال مواقعیه که دختره ازت متنفر باشه ..
_ اگه متنفر باشه چی ؟؟
÷ بابا من ات رو میشناسم امکان نداره ازت متنفر باشه
_ باشه


ویو ات :
با عجله برگشتم خونه چون اگه دیر برسم خونه تنبیه میشم
م ات " سلام دخترم .
+ سلام
" برو لباستو عوض کن .
+ باشه
رفتم توی اتاق
لباسم رو عوض کردم و روی تختم دراز کشیدم
تا گوشیم رو روشن کردم دیدم
شارلوت کلی پیام برام فرستاده

& ات پس فردا تولدم یادت که نرفته
تممون مشکی سفیده راستی لباست باید پیرهن باشه+ باشه
& فعلا بای
× بای
-------------------------
ویو فردا مدرسه کوک :

میخواستم به ات اعتراف کنم
رفتم wc که توی آینه مو هام ردو مرتب کردم
تهیونگ از قبل با شارلوت هماهنگ
کرده بود که ات رو سرگرم کنه
منم جعبه رو از جیبم در آوردم و گفتم بلاخره به ات اعتراف میکنم
رفتم توی راهرو که ماموریت رو انجام بدم
دیدم ات با شارلوت ایستاده اونجا
داشتم جلو میرفتم که دیدم ات با مین هو داره میخنده
آخه چیزی ممکنه اینقدر خنده دار باشه 😠
رفتم که بزنم دندون یارو رو بشکونم
که تهیونگ گفت تحمل کن
وایستادم تا بلا خره خنده هاشون تموم شد به زور جلو خودم رو گرفتم نزنم تو دهن یارو از همون اول هم ازش خوشم نمیومد
رفتم و جلوی ات و گفتم
ویو ات
داشتم با مین هو حرف میزدم که دیدم جونگ کوک داره با عصبانیت نگاهمون میکنه ولی من اهمیت ندادم چند دقیقه گذشت مین هو که رفت جونگ کوک اومد سمتم و گفت
_ یه مدتیه به یه حسی دارم
هر وقت تو رو میبینم قلبم تند میزنه
یا با کس دیگه ای میبینمت اصبانی میشم
بعد زانو زد و گفت
÷ ات من عاشقتم . میای باهم قرار
بزاریم اینو که گفت قلبم خیلی خیلی تند میزد همه‌ی بچه ها لا هم میگفتن قبول کن قبول کن

_ ات قبول نمیکنی
+ بله
_ چی . یعنی قبول کردی
+ آره . منم ازت خوشم میاد
همه دست زدن
کوک منو بقل کرد نفس گرمش حس
خوبی بهم میداد بعد یه گردنبند با طرح پروانه انداخت گردنم و دوباره محکم بقلم کرد .
یه هو زنگ خورد و ناظم اومد
و گفت دوباره شما ها که سر کلاس تون نیستین . اینجا مدرسه درس خوندن . مدرسه ی تربی ارازل و اوباشه
همه رفتن سر کلاس
ویو چند ساعت بعد مدرسه تعطیل شد همه به خونه رفتن خونه که رفتم دیدم
جونگ کوک پیام داده-------
_ سلام . جونگ کوکم
+ سلام‌ . شمارم رو از کجا آوردی
_ از شارلوت گرفتم
_ راستی شارلوت منم به تولدش دعوت کرده گفت تم مشکی
+ آره
_ لباس خریدی
+ ای وای نه
دیدگاه ها (۰)

عشق من پارت : ۸ _ لباس خریدی + ای وای نه _ ایرادی نداره من ب...

۲ عشق من پارت : ۹ + اومدی جلو در زنگ بزن _ باشه ------------...

عشق من پارت :۶ نویسنده :( علامت کوک - )( علامت ات +) (علامت...

سریال گروه مطالعه 🤍بت آهنگ RUN از بی تی اس 💜

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟓عشق مافیاویو بورامبا جیمین رفتم خونش فردا باید میرفتم ...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟑عشق مافیاویو جونگ کوک از خونه اومدم بیرون رفتم به کافه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط