فقط یک گام دیگر مانده تا پای بلند دار

فقط یک گام دیگر مانده تا پای بلند دار
کمی آهسته‌تر شاید...نه٬ محکم‌تر قدم بگذار

به شدت خسته‌ام ازخود٬ به سختی خسته‌ام ازتو
بیا ای جان بی‌ارزش٬ بیا دست از سرم بردار

خدا می‌داند ای مردم دلم چون ساقه گندم
نمی‌رقصد بجز با گل٬ نمی‌میرد مگر با خار

نه با جن نسبتی دارم٬ نه از اقوام انسانم
مرا از من بگیر و دست موجودی دگر بسپار

خودت بنشین قضاوت کن٬ اگر تو جای من بودی
چه می‌گفتی به این مردم٬ چه می‌کردی به این دیوار؟

خدایا گرچه کفر است این٬ ولی یک شب از این شب‌ها
فقط یک لحظه- یک لحظه- خودت را جای من بگذار
دیدگاه ها (۲)

یک مرد معمولا برای به دست آوردن استکه می گوید: دوستت دارم......

‏‍خسته جانی هستمکه تنم رنجور ناملایمات زندگی ستاز روزهای سخت...

اگه یه روز با خودت رو به رو بشی چیکار می‌کنی؟ این سوال رو کس...

راستی دیشب دوباره مست و تنها بی قرارسر درآوردم از آن کوچه از...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط