گل پژمرده
گل پژمرده
پارت هجدهم
ا/ت:تو اینجا چیکار میکنی؟ تهیونگ:بخاطر حرفای دیشبت نتونستم بخوابم و اومدم باهات صحبت کنم. ا/ت:خب بیا بشین راستی ازت خیلی ممنونم اگه نبودی .. اگه نبودی (زد زیر گریه) تهیونگ:هی هی آروم باش تموم شد (بغلش کرد) ا/ت:بخاطر حرفای دیشب ازت هق..ازت معذرت میخوام من زود تصمیم گیری کردم. البته میدونم زندگی ت بدون ما خیلی بهتره تهیونگ:مطمئنی؟ نمیدونی چقدر درد کشیدم تو نبودنتون حتی تو کره هم نبودی که بیام ببینمتون تو حتی نذاشتی دخترمو ببینم. ا/ت:(با گریه) فک میکنی من راحت زندگی کردم؟ من قبل از اینکه بتونم ماریا و سلین رو پیدا نکرده بودم تو سرما و بی پولی با یه بچه کوچیک سر میکردم این راحت بود؟ تهیونگ:من متاسفم ا/ت:نه من معذرت میخوام باید میزاشتم که دختر تو ببینی تهیونگ:هی بیخیال دیگه گذشت ما الان پیش همیم و جفتمون اشتباه کردیم ولی نباید بزاریم اشتباهاتمون روی می سان تاثیر بزاره. ......تو بغل هم بودن ولی با خونی که از دماغ ا/ت چکید تهیونگ متعجب شد. تهیونگ:هی خوبی؟ ا/ت:آره چیزی نیست بعضی وقتا این اتفاق میوفته. رفتم به سمت دستشویی ا/ت:نمیدونم چرا ی وقتایی خون دماغ میشم.تب و استخون درد میکنم رفتم دکتر گفته که باید آزمایش بدم جوابش رو تا چند روز دیگه بهم میدن تهیونگ: خوبی؟ ا/ت: آره بابا خوبم. تهیونگ: میخوای بریم هوا بخوریم؟ ا/ت:آره فکر خوبیه. فلش بک به پارک..... می سان: باباییییی بیا تابم بدههههه تهیونگ:باشههههه اومدم ا/ت: مشغول دیدن می سان و تهیونگ بودم که گوشیم زنگ خورد....
بچه ها پارت های بعدی رو فردا میزارم تا فردا حمایت کنید
پارت هجدهم
ا/ت:تو اینجا چیکار میکنی؟ تهیونگ:بخاطر حرفای دیشبت نتونستم بخوابم و اومدم باهات صحبت کنم. ا/ت:خب بیا بشین راستی ازت خیلی ممنونم اگه نبودی .. اگه نبودی (زد زیر گریه) تهیونگ:هی هی آروم باش تموم شد (بغلش کرد) ا/ت:بخاطر حرفای دیشب ازت هق..ازت معذرت میخوام من زود تصمیم گیری کردم. البته میدونم زندگی ت بدون ما خیلی بهتره تهیونگ:مطمئنی؟ نمیدونی چقدر درد کشیدم تو نبودنتون حتی تو کره هم نبودی که بیام ببینمتون تو حتی نذاشتی دخترمو ببینم. ا/ت:(با گریه) فک میکنی من راحت زندگی کردم؟ من قبل از اینکه بتونم ماریا و سلین رو پیدا نکرده بودم تو سرما و بی پولی با یه بچه کوچیک سر میکردم این راحت بود؟ تهیونگ:من متاسفم ا/ت:نه من معذرت میخوام باید میزاشتم که دختر تو ببینی تهیونگ:هی بیخیال دیگه گذشت ما الان پیش همیم و جفتمون اشتباه کردیم ولی نباید بزاریم اشتباهاتمون روی می سان تاثیر بزاره. ......تو بغل هم بودن ولی با خونی که از دماغ ا/ت چکید تهیونگ متعجب شد. تهیونگ:هی خوبی؟ ا/ت:آره چیزی نیست بعضی وقتا این اتفاق میوفته. رفتم به سمت دستشویی ا/ت:نمیدونم چرا ی وقتایی خون دماغ میشم.تب و استخون درد میکنم رفتم دکتر گفته که باید آزمایش بدم جوابش رو تا چند روز دیگه بهم میدن تهیونگ: خوبی؟ ا/ت: آره بابا خوبم. تهیونگ: میخوای بریم هوا بخوریم؟ ا/ت:آره فکر خوبیه. فلش بک به پارک..... می سان: باباییییی بیا تابم بدههههه تهیونگ:باشههههه اومدم ا/ت: مشغول دیدن می سان و تهیونگ بودم که گوشیم زنگ خورد....
بچه ها پارت های بعدی رو فردا میزارم تا فردا حمایت کنید
- ۶.۲k
- ۱۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط