اش من و طو دو جلد از ی رمان عاشقانه بودیم تنگ در

ڪاش من و #طـــــو دو جلد از یڪ رمان عاشقانه بودیم تنگ در آغوش هم خوابیده در قفسه‌هاے ڪتابخانه‌اے روستایی گاهی تو را گاهی مرا تنها به سبب تشدید دلتنگی‌هایمان به امانت می‌بردند ...!

#عاشقانه_ستاره_بارون



قاب عڪس رخِ #طـــو
خواهش دیوار من است . .💕

#ستاره_م

#عصرتون_عاشقانه


#𝑺𝒆𝒕𝒂𝒓𝒆𝒉
#𝑯𝒂𝒛𝒓𝒂𝒕𝒆𝑬𝒔𝒉𝒈𝒉
#𝒋𝒂𝒅𝒐𝒐𝒈𝒂𝒓𖣘
#𝑺𝒉𝒐𝒈𝒉𝒆𝑵𝒂𝒇𝒂𝒔

‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌
‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎.
دیدگاه ها (۰)

‌ ‌ ‌‌‌ ‌...

عاشق شدن مثل گوش دادن به صدای پیانو توی یه کافه‌ی شلوغ می‌مو...

‌ دکتر انوشه عشق رو اینطور تعریف می‌کنن که: تمام نم...

این روزها کسی به خودش زحمت نمی دهد یک نفر را کشف کند !زیبایی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط