p
p.2
که یه مرده اومد کنار ا.ت وایساد ا.ت دستاش روی میز بود و بهم گرشون زده بود اصلا به پسره توجهی نداشت
که پسره لب زد روبه گارسون و گفت : یه کوکتل 🍸 لطفا
گارسون : حتما...
مرده روی صندلی کنار ا.ت نشست
ا.ت هنوز هواسش به مرده نبود که مرده لب زد
اسمت چیه ؟
ا.ت : هااا ... ببخشید اسم منو برای چی میخواید ؟
( مرد رو میزاریم🪼بدم میاد از شخصیتش ایش )
🪼: خوب همو بشناسیم شاید خوشمون بیاد از ... که حرفش تموم نشد یکی از کارکنای اونجا داد زد آقای جئون دارههه میاد
🪼نگاهی به همهمه ی کارکنا انداخت
ا.ت : ...
گارسون که معلوم بود استرس زیادی توی نگاهش بود و ترسیده بود یه دستمال برداشت و لیوان و شروع به تمیز کردن کرد ...
ا.ت : ببخشید آقای... اممم گارسون ... اینجا چخبره ؟؟
چرا بین شما کارکنا همهمه اس ؟
این آقای جئون کیه ؟!
گارسون : هعی دختره منو نگاه صدات در نیاد ساکت دستشو روی لبش گزاشت و علامت ساکت بودن و نشون داد
🪼: پوزخندی زد و گفت ولش کن مادمازل این جئون آدم عوضی و ..
که ا.ت داشت بهش نگاه میکرد
که یه مرد [ جونگ کوکه 😁]
دستشو گزاشت روی شونه ی 🪼
جونگ کوک: خوب داشتی میگفتی ...
🪼: اوووو آقای جئون دشمن خونی من از روی صندلی بلند شد
ا.ت با چشمای گشاد به این دوتا نگاه میکرد
جونگ کوک : اینو من باید بگم جناب 🪼
🪼: ...
جونگ کوک به ا.ت نگاهی انداخت
ا.ت سریع روشو اونور کرد و دستشو روبهرو ی صورتش گزاشت و موهاش و دورش ریخت
جونگ کوک : 🪼 دوست دختر تو ؟ و دستشو پشت گردنش انداخت و به 🪼 نگاه کرد
🪼به ا.ت نگاهی کرد و تا میخواست چیزی بگه .. ا.ت پرید وسط حرفش و گفت : ببخشید آقای نمیدونم چیچی ولی من هیچ کس ایشون نیستم و اصلا اصلا نمیدونم چرا اینجام ...
جونگ کوک: پوزخندی از حولی دختر زد و به 🪼 نگاه کرد و گفت داشتی تورش میکردی نه ؟
🪼: مرتیکه ی عوضی...
که بادیگاردا جلوی 🪼 گرفتن
جونگ کوک : زیادی بود ببخشید ...
ا.ت : کیفشو برداشت همینجوری که دستش روی صورتش بود بلند شد و داشت میرفت که ...
که یه مرده اومد کنار ا.ت وایساد ا.ت دستاش روی میز بود و بهم گرشون زده بود اصلا به پسره توجهی نداشت
که پسره لب زد روبه گارسون و گفت : یه کوکتل 🍸 لطفا
گارسون : حتما...
مرده روی صندلی کنار ا.ت نشست
ا.ت هنوز هواسش به مرده نبود که مرده لب زد
اسمت چیه ؟
ا.ت : هااا ... ببخشید اسم منو برای چی میخواید ؟
( مرد رو میزاریم🪼بدم میاد از شخصیتش ایش )
🪼: خوب همو بشناسیم شاید خوشمون بیاد از ... که حرفش تموم نشد یکی از کارکنای اونجا داد زد آقای جئون دارههه میاد
🪼نگاهی به همهمه ی کارکنا انداخت
ا.ت : ...
گارسون که معلوم بود استرس زیادی توی نگاهش بود و ترسیده بود یه دستمال برداشت و لیوان و شروع به تمیز کردن کرد ...
ا.ت : ببخشید آقای... اممم گارسون ... اینجا چخبره ؟؟
چرا بین شما کارکنا همهمه اس ؟
این آقای جئون کیه ؟!
گارسون : هعی دختره منو نگاه صدات در نیاد ساکت دستشو روی لبش گزاشت و علامت ساکت بودن و نشون داد
🪼: پوزخندی زد و گفت ولش کن مادمازل این جئون آدم عوضی و ..
که ا.ت داشت بهش نگاه میکرد
که یه مرد [ جونگ کوکه 😁]
دستشو گزاشت روی شونه ی 🪼
جونگ کوک: خوب داشتی میگفتی ...
🪼: اوووو آقای جئون دشمن خونی من از روی صندلی بلند شد
ا.ت با چشمای گشاد به این دوتا نگاه میکرد
جونگ کوک : اینو من باید بگم جناب 🪼
🪼: ...
جونگ کوک به ا.ت نگاهی انداخت
ا.ت سریع روشو اونور کرد و دستشو روبهرو ی صورتش گزاشت و موهاش و دورش ریخت
جونگ کوک : 🪼 دوست دختر تو ؟ و دستشو پشت گردنش انداخت و به 🪼 نگاه کرد
🪼به ا.ت نگاهی کرد و تا میخواست چیزی بگه .. ا.ت پرید وسط حرفش و گفت : ببخشید آقای نمیدونم چیچی ولی من هیچ کس ایشون نیستم و اصلا اصلا نمیدونم چرا اینجام ...
جونگ کوک: پوزخندی از حولی دختر زد و به 🪼 نگاه کرد و گفت داشتی تورش میکردی نه ؟
🪼: مرتیکه ی عوضی...
که بادیگاردا جلوی 🪼 گرفتن
جونگ کوک : زیادی بود ببخشید ...
ا.ت : کیفشو برداشت همینجوری که دستش روی صورتش بود بلند شد و داشت میرفت که ...
- ۲۴.۸k
- ۲۰ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط