همیشه ساده از کنار ساده ترین لحظاتمان گذشتیم

همیشه ساده از کنار ساده ترین لحظاتمان گذشتیم،
از چای خوردن های کنار هم،
از مرافه های شیرین بر سر آخرین دانه ی سیب زمینی توی بشقاب،
از نیمکت همیشگی مان توی پارک،
از بستنی فروشی شلوغ سر چهارراه،
از آدمهایی که زیر و بم روحشان را بلد بودیم
از آدم های که زیر و بم روحمان را بلد بودند
از دوستت دارم های که نفهمیدیم و از هم دریغ کردیم
از راه رفتن های توی خیابانی که ردیف درخت هایش را از بر بودیم
از قدم هایی که باید با هم بر میداشتیم و صد حیف بر نداشتیم
دور شدیم از تمام دوست داشتنی هایمان،
فاصله گرفتیم از هم،
نفهمیدیم که فاصله را که نامرد است ،که بیرحم است
که وقتی بیاید و بنشیند بین لحظه های مان دیگر هیچ چیز به جای اولش برنمی گردد،
دیگر هیچوقت نه آن خیابان ،خیابان میشود،
نه آن نیمکت،نیمکت...
دیدگاه ها (۲)

روی کفنم بنویسید:."موریانه ها کامتان شیرین باشد".این تن که م...

یه دنیارزخوشگل تقدیم به همه دوستای گل ویسگون,عیدتونم مبارک**...

اینم یک انرژی مثبت از مولاناامشب غم دیروز و پریروز و فلان سا...

**

#Gentlemans_husband#season_Third#part_284رفتیم توی حیاط، ماش...

چپتر ۱ _ دختر یتیمعصر بود. سایه دیوار های بلند و ترک خورده ی...

ازمایشگاه سرد

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط