وقتی بچشو نمیخواد

وقتی بچشو نمی‌خواد....


پارت پنجم


سه ماه بعد
ات: بخواب دیگه (حالت گریه)
مین سو: شاید گشنشه
ات:تازه شیر خورده
مین سو: کار خرابی نکرده؟
ات:نه
ات: بخواب لطفاً
می یونگ : عررررررر (زبون کوچیکش معلومه)
ات: قربونت برم من نفسم چته.....دلش..
مین سو: دلش چی ؟
ات: شاید دلش درد می کنه شربتش رو میاری ؟
مین سو:آره کجاست ؟
ات: تو یخچال
مین سو: الان میارم.....بیا
یه کوچولوشو ریختی تو دهنش و به چند دقیقه نرسید که آروم شد
مین سو:آفرین مامان نمونه آروم شد
ات:خداروشکر سرم درد گرفت.......آخی نگاش کن گوگولی خوابید
مین سو : حالا که خوابید تو هم برو استراحت کن
ات: باشه
ات دختر کوچولوشو گذاشت رو تخت خودش و کنارش دراز کشید اما یه چند دقیقه نرسید که خوابش برد
چند ساعت بعد
با حس خالی بودن کنارت سریع از تخت پا شدی پایین تخت رو نگاه کردی ولی می یونگ نبود سریع رفتی پایین که دیدی مین سو به کیوت ترین حالت ممکن داره با می یونگ بازی می کنه
مین سو : ببین کی بلاخره بیدار شده
ات:ترسیدم فکر کردم از تخت افتاده پایین
مین سو : دیدم بیداره گفتم بیارمش پیش خودم تا بیدارت نکنه
ات: دقت کردی چند وقتی شده نرفتی سر کار ؟
مین سو : دیگه آموزش نمیدم
ات:براچی ؟
مین سو : نمی خوام مربی بشم می‌خوام خودم مسابقه بدم
ات:خوبه ......میشه یادم بدی
مین سو : بوکس ورزش سختیه
ات: اشکالی نداره
مین سو: باشه از فردا شروع می کنیم
ات: فردا ؟! چقدر زود
مین سو: یا فردا یا هیچ وقت
ات:باشه
فردا ساعت پنج صبح
مین سو: صاف وایسا
ات:خوابم میاد ساعتو ندیدی
مین سو: مهم ساعت نیست مهم ذهنته
ات: یعنی چی خب کلا چهار ساعت خوابیدم
مین سو: تنبل نباش ....حرکت هارو با من انجام بده
ات: ای خدا عجب گیری کردیم 😭
دیدگاه ها (۲۳)

وقتی بچشو نمی خواد .....پارت ششم پنج سال بعدپنج سال از به دن...

وقتی بچشو نمی خواد....پارت هفتم می یونگ:مامان میشه موهامو بب...

وقتی بچشو نمی خواد.....پارت چهارم مین سو: باشه حالا نمی‌خواد...

وقتی بچشو نمی خواد ....پارت سوم ات: الان ؟!مین سو:آره ات: پس...

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۲۳

من عاشق شدمپارت (19)☆☆☆☆☆☆☆☆☆هه سو:باشه فقط دیگه تکرار نشهته...

زور و عشق پارت ۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط